سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نقش پدرها بر رشد کودک بسیار زیاد است، اما چرا این مسئله نادیده گ

محققینی که روی مسئل? تأثیر پدر بر رشدِ اجتماعی، احساسی و آگاهیِ کودک کار می‌کنند، به دورنمائی (دو وجهی) دست پیدا کردند. بدین‌سان که رابط? مادر_فرزندی از تمام روابط دیگر_به‌خصوص رابط? پدر_مجزا است.

چگونگی نقش پدرها بر رشد کودک

پدرها به صورت مستقیم بر روی رشدِ آگاهیِ کودکان‌شان تأثیر دارند. بدین شکل که، بچه‌هائی که پدر تحصیل کرده‌ای دارند، سعی می‌کنند تا در مدرسه و دانشگاه عملکردِ بهتری داشته باشند. پدرانی که بیشتر با بچه‌های‌شان حرف می‌زنند، موجب گستردگی دامنه لغات فرزندان‌شان می‌شوند. این قبیل کودکان مهارت‌های زبانی مختلفی را نیز دارا هستند.

پدرها بر رشد احساسی و اجتماعی کودکان‌شان تأثیر گذارند. بچه‌هائی که پدرشان حامی و مشوق آن‌ها در امور مختلف مثل بازی کردن بوده، حس رقابت‌طلبیِ بیشتری دارند. دوستی آن‌ها ابعاد مثبت بیشتری دارند و همچنین قادر به کنترل احساسات خود هستند.

همچنین به‌طور غیرمستقیم می توانیم نقش پدرها بر رشد کودک را ببینیم. به‌طور مثال، می‌توانند چینش و فضای خانه را به سمت و سوی هدر ندادن سرمایه و وقت هدایت کنند. ارتباط حمایتی آن‌ها با همسرشان، دخلِ نسبتاً زیادی با رشد کودکشان دارد. ستیز و استرس در رابطه زناشویی آسیب‌هائی سنگین به همراه دارند. و بالعکس، گروهی متشکل از والدینِ حامی ( هم والدی) ارتباط نزدیکی با رشد مهارت‌های اجتماعی و احساسی کودکان دارد.

نقش پدرها بر رشد کودک

اگرچه پدرهاهم می‌توانند مثل مادران حامی احساسی فرزند خود باشند، و میانگین‌ها نشان می‌دهد که برعکس مادران، پدرها راه‌های مختلفی را برای حمایت استفاده می‌کنند. مثلاً، در مقایسه با مادرها، پدرها بیشتر فرزند خودرا دست می‌اندازند. بیشتر آن‌هارا به سمت ریسک‌های کنترل‌شده و بازی های سخت سوق می‌دهند. تحقیقات نشان داده که هم? این‌ها حامل تأثیر مثبتی بر روی رشد کودک است. لازم است تا به این مسائل به عنوان بخش مهمی از رشد کودک توجه شود.

مشاهده مقاله  چرا مردان باید در کارهای خانه به همسرشان کمک کنند؟ کمک کردن مردان در کارهای خانه

البته گفتنی است که تمام این مقایسه‌ها به گرایش افراد مربوط است و برگرفته از هنجارها و اولویت‌های شخصی است، وگرنه چه بسیار مادرهایی که کودکان‌شان را برای شرکت در بازی های سخت تشویق می‌کنند، و چه بسیار پدرهایی که به احساسات کودک توجه به خرج می‌دهند. هر دو نفر براساس نیاز کودک نقش خودشان را از راه های متفاوتی ایفا می‌کنند. تحقیقات نشان می‌دهد که انواع مختلفی از حمایت، بهترین نوعِ آن است.

نقش پدر در تربیت کودک

چرا نقش پدرها بر رشد کودک دست کم گرفته می‌شوند؟

تحقیقات و تمرین‌های سنتیِ پدر و مادر بودن، همیشه نقش و نقش پدر بر رشد کودک را ناچیز انگاشته، و در مقایسه با تأثیرِ مادر به کلی از بین می‌رود.

نتایج تحقیقات دو دلیلِ ممکن برای این افول را پیشنهاد می‌کند.

مورد اول، مفهوم پرستارِ (اولیه) است، که به زمانی که پدر یا مادر برای سرپرستی از کودک صرف می‌کنند، ارجاع داده می‌شود. اگر یکی از این دو اولیه باشد، دومی نامِ (ثانویه) را به خود می‌گیرد. اگر پدر به کرّات وقت خود را بیرون از خانه صرف کند، (غایب) تلقی می‌شود، حال آنکه این‌طور نباشد. پدر یا مادری که غایب باشد، زحمات‌اش نیز به راحتی از انظار پوشیده می‌ماند.

اید? پرستار اولیه در واقع خطِّ رابطی به همان مفهوم دارد که: وابستگی فقط بین طفل و مادر اتفاق می‌افتد. در این دیدگاه، رابط? مادر_فرزندی بر تمام وابستگی‌های دیگر (ارجحیت) دارد. این حرف، قدم کوتاهی‌است تا والد دیگر را، تنها به عنوان یک کمک‌کننده یا پرستار موقتی بچه درنظر بگیریم، مثل بقی? خویشاوندان.

نتیج? تحقیقات حاکی از این است که در اهمیتِ مقدار زمانِ صرف شده برای پرستاری از بچه، بسیار بزرگ‌نمایی شده. نکت? اصلی در کیفیت این پرستاری است، نه مقدار زمان آن.

 

مسیر زندگی درست خود را تعیین کنید

ما در سایت دانشگاه زندگی به شما کمک می کنیم


3 قانون ساده برای انتقاد کردن از افراد حساس و زودرنج در محیط کار

فکر می کنید آزاد ترین فضای انتقادی برای تک تک ما کجا و چه موقعی است؟ وقتی که درون شهر قدم می زنیم و نابسامانی های خیابان را می بینیم امکان این وجود دارد که رو در رو با شهردار در مورد ضعف های موجود حرف بزنیم؟ وقتی که در دانشگاه قرار داریم نواقص مدیریتی و کمبودهای امکانات وضعیت تحصیلی دانشجویان را به شدت تحت تاثیر قرار می دهد می توان آزادانه و بی پروا این مشکلات را با مسئولان در میان گذاشت؟ در روابط شخصی و خانوادگی چه طور؟ آن قدر می توان با نزدیکان بی تعارف و جسورانه عمل کرد و احساسات خود را در هر موقعیت با آن ها در میان گذاشت؟ می‌توانیم همه حرف‌دلمان را با انتقاد کردن از افراد حساس و زودرنج دودستی تقدیمشان کنیم و قطعا انتظار واکنش مثبت داشته باشیم؟

احتمالا پاسخ شما برای تک تک این موقعیت ها منفی بوده یا حداقل شما هم با ما هم عقیده هستید که هیچ یک از موقعیت های نامبرده برای ابراز انتقاد و بازخورد حداقل 100 درصد مناسب نیستند. شاید اصلا هیچ یک از ما تا کنون فضای انتقادی واقعی را که بتوانیم در آن تمام دیدگاه‌هایمان را مطرح کنیم تجربه نکرده باشیم. اما مگر بدون انتقاد کردن دنیا پیشرفت می‌کند؟

 

انتقاد کردن از افراد حساس

پذیرش انتقاد از سوی طبقات مختلف جامعه با هم فرق دارد. به علاوه این که دقیقا چه کسی از ما انتقاد می‌کند هم روی دیدگاه ما نسبت به انتقاد دیگران اثر دارد. معمولا همه ما نقدهای خانواده را خیلی بهتر از نقد سایر افرادی که شاید هرگز با آن‌ها هم‌کلام نشده‌ایم می‌پذیریم. اما می‌توان با رعایت سه قانون ساده، نقد موثرتر را با واکنش بهتری از سوی طرف مقابل تجربه کنیم. این قوانین را در ادامه در دانشگاه زندگی مرور می‌کنیم.

3 قانون ساده برای انتقاد کردن از افراد حساس و زودرنج در محیط کار و زندگی

اگرچه معمولا انتقادهای ما با ایجاد برآشفتگی، برانگیختن حس خشونت و نفرت و دشمنی همراه است اما با چند قانون ساده می‌توان ایستاد و انتقاد قهرمانانه داشت:

انتقاد خاص را دقیق و بدون بزرگنمایی مطرح کنید

کسی که مورد انتقاد قرار می‌گیرد، اگر حرف‌های کلی بشنود و نتواند نکات اصلی را ارزیابی کند احتمالا در فهم موضوع مورد نظر شما با مشکل مواجه شود. بنابراین بهتر است برای این که نقد شما خاص‌تر مطرح شود از بزرگ‌نمایی نقدتان با استفاده از قیودی نظیر “همیشه” یا “هرگز” خودداری کنید. مثلا اگر دوستتان قرار شام امشب را لغو می‌کند که قبلا چند ماه پیش هم اتفاق افتاده بود، در نقد این موضوع از جملاتی مثل ” تو همیشه عادت به بدقولی داری” استفاده نکنید.

 

انتقاد کردن

شیوه بیان ما در انتقاد کردن از افراد حساس و زودرنج بسیار مهم است. وقتی که با یک فرد زودرنج یا سخت‌گیر صحبت می‌کنید که برقراری ارتباط با او مشکل است، وقتی که روی یک بخش متمرکز شوید و آن را پررنگ کنید مخاطبتان دیگر به ادامه جمله و نقد شما اهمیت نمی‌دهد. همان بزرگ‌نمایی کافی است تا ذهن مخاطب شما دچار خطا و منحرف شود و از منظور اصلی شما فاصله گیرد. جالب است بدانید خیلی از اختلافات زوج‌ها هم در حقیقت به دلیل بزرگ‌نمایی قضیه با این آمار و ارقام به وجود می‌آید. مثلا ممکن است همسر شما به خاطر این که بابت 80 درصد اختلاف مقصر شناخته شده است هرگز اقدام به عذرخواهی نکند؛ در حالی که تنها مسئول نیمی از اختلافات و تقصیرات بوده است و شما با بزرگ‌نمایی این عدد باعث دامن زدن به این اختلاف شده‌اید!

نقدها را هر چه کوتاه‌تر و مختصرتر بیان کنید بهتر است!

به درازا کشیدن گفتگو باعث بی‌توجهی طرف مقابل می‌شود. این یک قانون در جهانی می‌باشد که حوصله مردمان پرمشغله‌اش به اندازه محدودیت کاراکتر استاتوس‌های شبکه‌های اجتماعی است! این حقه همه انسان‌ها است که وقتی می‌دانند حرف‌هایشان اثر نمی‌کند مباحثه را طولانی‌تر کرده وبلندی صدایشان را بالا می‌برند. در حالی که وقتی موضوع انتقاد کردن از افراد حساس و زودرنج مطرح باشد همه چیز نتیجه عکس می‌دهد و باید نقد را کوتاه‌تر و مختصرتر بیان کرد.

 

مسائل خود در رابطه با روانشناسی خانواده را اینجا بپرسید

دانشگاه زندگی همراه شماست


چطور شنونده فعال باشیم

قیق گوش دادن مهارت ضروری است. که با هوش هیجانی همراه است. اکنون ببینیم چگونه باید ماهرانه صحبت‌های دیگران را بشنویم و شنونده فعال باشیم.

وقتی شما مدیر هستید، افراد زیادی با شما در ارتباط هستند: گزارش های مستقیم، پرسنل، فروشندگان واحدهای کسب‌و‌کار، تامین‌کنندگان، رئیس شما، یا حتی اعضای هیئت مدیره. هرکدام به دنبال فردی می‌گردند که مشکلات، سؤالات، نقد و یا درخواست خود را با او مطرح کنند. در بسیاری از موارد، ممکن است این گفت‌و‌گو‌ها احساسی باشند و بسیاری از آن‌ها  نیازمند صبر و حوصله زیادی است.

به همین دلیل است که یکی از مهم‌ترین مهارت‌های مدیر، دقیق گوش دادن است. این بدان معنا نیست که پاسخی سرسری به طرف مقابل بدهیم؛ بلکه بدان معنا است که کلام فرد را درک کنیم.

شنوندگان خوب، رهبران بهتری می‌شوند؛ زیرا با گوش دادن به دیگران احساسات آن‌ها را تشخیص می‌دهند و آن را درک می‌کنند و زمینه ساز ایجاد اعتماد می‌شوند. این، به نوبه‌ی خود، می‌تواند موجب افزایش همسویی با اهداف شرکت، عملکرد بهتر، بهره‌وری و نوآوری شود.

گوش دادن درست، یکی از باارزش‌ترین مهارت‌هایی است که رهبر دارد.

گوش دادن درست باعث ایجاد ارزش به سخنان گوینده می‌شود، چراکه با طرف مقابل به صورت حضوری در تعامل هستید. هنگامی‌که گوینده حقایق را بازگو می‌کند و آن‌ها را بدون ترس از قضاوت، استهزا و یا نادیده گرفتن، به اشتراک می‌گذارد، باعث ایجاد احساس امنیت می‌شود. هم‌چنین گوش دادن باعث می‌شود که گوینده حس کند صدایش شنیده و درک می‌شود.

شنونده فعال

آیا شما به‌طور مؤثر ارتباط برقرار می‌کنید

مدیران می‌توانند مهارت شنونده فعال بودن و دقیق گوش دادن را (با بکارگیری و تمرین چند مهارت کلیدی بصورت روزانه در ارتباط با هرکسی از جمله زیردستان تا رئیس هیئت مدیره) مانند سایر مهارت‌های رهبری ایجاد و تقویت کنند. در این زمینه، این 5 مورد را درنظر بگیرید:

مشاهده مقاله  چگونه با خشم و عصبانیت خود مقابله کنیم؟

ارتباط موثر

1- ایجاد محیط فیزیکی مناسب

وقتی کسی می‌خواهد درمورد یک موضوع یا ایده صحبت کند، آن را در وقت ناهار و یا در سالن شلوغ و در کافه تریا انجام ندهید. یک مکان آرام پیدا کنید که کم‌ترین حواس‌پرتی را داشته باشد. تلفن خود را در حالت سایلنت و لب تاپ را در حالت sleep قرار دهید و سعی کنید در طی صحبت‌هایتان وقفه ایجاد نشود.

 

2- آمادگی ذهنی

به سردی وارد یک مکالمه نشوید، در عین حال آن را بیش از حد پرتلاطم نکنید. حقایقی که درمورد موضوع مکالمه می‌دانید، مرور کنید و فرضیات را کنار بگذارید. این احتمال را بدهید که همه چیز را درمورد موضوع نمی‌دانید و زمانی که طرف مقابل اطلاعات را به اشتراک می‌گذارد، همه چیز آشکار می‌شود. خطای ناخودآگاه به سختی می‌تواند تشخیص داده شود، اما همیشه وجود دارد.

 

3- دریافت پیغام به طور کامل

تا حد امکان اجازه دهید طرف مقابل بدون وقفه و با سرعت مناسبش به طور کامل درمورد موضوع صحبت کند. این کار به آن‌ها نشان می‌دهد که شما مایل به شنیدن صحبت‌های طرف مقابل هستید. در طول سخنان طرف مقابل، زبان بدنی مناسب را اتخاذ کنید و بررسی کنید که آیا این زبان بدنی با پیام سخنان آن‌ها هم‌خوانی دارد یا با آن در تناقض است. هم‌چنی برای شناسایی هرگونه فیلتر داخلی که ممکن است باعث انحراف شما از دریافت پیام اصلی شود، تلاش کنید.

 

4- پیام را مجددا بررسی کنید

اعتبار آنچه را که می‌شنوید از طریق شناسایی مفروضات ساخته شده و تفسیر نظرات در مقابل واقعیت، بررسی و اندازه‌گیری کنید. یک راه خوب در این اینجا، کنجکاوی است. از گوینده بخواهید جزئیات بیشتری را برایتان بگوید؛ بطور مثال بگویید: بیشتر برایم توضیح دهید که بعد از کشف اشتباه چه اتفاقی افتاد؟ یا بگویید: فکر کنم که گفتیدX، درست است؟

 

مسیر زندگی را کلیک کند

دانشگاه زندگی با شماست


9 استراتژی برای اینکه ترس های خودمان را به فرزندانمان منتقل نکنی

چگونه از این‌که فرزندان‌تان ترس های شما را به ارث ببرند جلوگیری می‌کنید؟

والدینی که ترس های مخصوص و مشخصی دارند و یا از نظر عامه، مستعدِ داشتنِ اضطراب فراگیر و یا اجتماعی هستند، همیشه نگرانند که مبادا این ترس‌ها را به کودکان خود منتقل کنند. خودِ من، برای مثال، هر زمان که انحصاراً به سوزن فکر می‌کنم، دچار اضطراب و وحشت می‌شوم، مثلاً آمپول پنی سیلین و یا یک تست خون هم شامل این ماجرا می‌شود. اضطراب من با من زده شده و عمری به قدمت من دارد، پس من عمیقاً نگران بودم که مبادا این ترس را به فرزندم نیز منتقل کنم.

من یا یکی از همکارانم، یعنی دکتر آلیس بویِز که کتاب‌های متعددی راجع به اضطراب و چگونگی رهایی از آن نوشته و تألیف کرده است صحبت کردم، که چگونه ترس‌های کاملاً شخصیِ خود را به فرزندمان منتقل نکنیم. حالا ترس شما می‌تواند از آب و شناکردن باشد، از عنکبوت‌ها باشد، یا از ورزش‌های متفاوت باشد، این از چند راه که می‌تواند به شما اطمینان دهد که چنین اتفاقی نخواهد افتاد.

ترس

تقلب‌هایی برای جلوگیری از انتقال ترس به فرزند:

  1. اگر شما دارای ترس یا فوبیای قدرتمندی هستید، پس اجازه بدهید که فرد بالغی دیگر به عنوان الگویِ جسور بودن و شجاعت برای کودک‌تان پا پیش بگذارد. برای مثال، خودِ دکتر آلیس اضطرابی مشخص نسبت به سگ‌ها و به صورت عامه، حیوانات دارد _ مخصوصاً از این‌که توسط آن‌ها گاز گرفته شود، اما همچنین چیزهای دیگری مثل عدم توانایی برای فرار کردن، یا این‌که وقتی به یک مهمانی می‌رود و صاحب خانه دارای حیوان خانگی است، تمام وسایل خانه پوشیده از موی بدن او هستند، و یا این‌که حتی توسط یک سگ لیس زده شود و یا یک گربه خودش را به پای او بمالد نیز می‌ترسد. آلیس این مسئله را به خوبی کنترل می‌کند، چگونه؟ بدین شکل که اجازه می‌دهد افراد بالغ دیگری از خانواده‌اش در این زمینه پا پیش گذاشته و به دخترش یاد بدهند که حیوانات ترس ندارند و با یاد گرفتنِ مهارت‌های کافی می‌توان با آن‌ها کنار آمد و یا حتی به راحتی در مجاورت‌شان زندگی کرد.
  2. به کلماتی که به کار می‌برید، دقت کنید. این کلمات می‌توانند خیلی‌خیلی مهم و اساسی باشند. اصولاً والدینی که دچار انواع اضطراب‌ها هستند، خودشان را در وضعیتی می‌یابند که مدام به فرزند خود می‌گویند: (مراقب خودت باش). این عبارت می‌تواند بعد از مدتی خاصیت خودش را از دست بدهد، از آن روی که به شدت تکرار شده و دیگر مزه‌اش از بین رفته است و کاربردی برای کودک ندارد. به جای آن، به کودکان‌تان بیاموزید که علاوه بر نشانه‌های خطر، به نشانه‌های امنیت نیز توجه کنند. به طور مثال:

نشان? امنیت: ممکن است کودک شما فردی خجالتی بوده، و نتواند وارد جمعی از کودکانی شود که آن‌ها را نمی‌شناسد و توانایی مشارکت در فعالیت‌های آنان را ندارد. موقعیتی که شما نیز به عنوان یک کودک بارها احساس کرده‌اید. ممکن است شما بگویید: (متوجه شدی که تمام بچه‌ها به تو لبخند می‌زنند؟ فکر می‌کنم امیدوارند که تو نیز به بازیِ آن‌ها بپیوندی.)

مشاهده مقاله  چطور شنونده فعال باشیم

ترس کودکان

به جای این‌که تمام مدت به علائم خطر توجه کنید، به طور مثال: (متوجه شدی که آن پل بسیار لغزنده به نظر می‌آید؟) چنین عباراتی را امتحان کرده و غیر مستقیم به نشانه‌های امنیت اشاره کنید: (متوجه شدی که این پل چه‌قدر ثابت و استوار به نظر می‌آید، بیا قبل از رد شدن از روی آن کمی رویش بایستیم و امتحانش کنیم.)

به کودک‌تان یاد بدهید که هرزمان با یک وضعیتِ برانگیزنده‌ی اضطراب مواجه شد، لازم است تا از مهارت‌های حل مسئله‌اش کمک بگیرد. این هم یک راه خیلی خوب برای این‌که ایده‌تان به ثمر بنشیند، منظورم ایده‌ی (مراقب خودت باش) است. این‌گونه است که کودک مشکلش را نه تنها بدون ترس حل خواهد کرد، بلکه دیگر ریسک کردن را در زندگی خویش از بین نمی‌برد، ریس کردن عملی است که در طیِ آن، کودکان کاوش کرده و مسائل مختلف را می‌آموزند.

انتقال ترس به کودک

  1. برای بچه‌های کوچک، سعی کنید که داستان‌های خودتان را برای زمان خوابش درست کنید، به طوری که این داستان‌ها شامل یک سری شخصیت خاص بوده، که می‌دانند در زمان ترس و یا ناراحتی باید چگونه از پسِ آن بربیایند. این داستان‌ها را کاملاً واضح شرح دهید و سعی کنید از تکرار آن‌ها یا مشابه‌سازی‌شان خودداری کنید، همچنین داستان‌هایی راجع به دیگر درس‌هایی از زندگی نیز تعریف کنید، مانند اهمیت دادن به دیگران و صبر. از مدرسه و یا کتابخانه بپرسید که آیا می‌توانند کتاب‌هایی را برای آموختن این مفاهیم به شما پیشنهاد کنند یا خیر.
  2. اجازه ندهید که نگرانی‌های شما به عنوان یک فرد بالغ و متأهل، گریبان‌گیر فرزندتان هم بشود. گاهی مواقع ما فکر می‌کنیم که کودک‌مان بالغ‌تر از چیزی است که ما می‌بینیم و قادر است تا بیشتر از ظرفیت حقیقی خود، اطلاعات و مشکلات را درک و مدیریت کند. بیایید این‌طور فرض کنیم که شما مشکل مالی دارید. کودک شما قادر نیست تا هیچ کمکی در قبال این موضوع به شما بکند، پس دائم به این فکر می‌کند که ممکن است خانه‌اش را از دست بدهد یا پدر و مادرش از هم جدا شوند. به عبارت دیگر، اجازه ندهید که دوشِ کودک شما با مصائب و مشکلاتی که متعلق به شما هستند و توانایی حلش را ندارد، سنگین شود. وقتی بزرگ‌تر شدند، به آن‌ها یاد بدهید که هرکس با توجه به نقش خود در جامعه و خانواده، مسئولیت‌هایی دارد، و یک سری تصمیمهایی هستند که فقط افراد بالغ می‌توانند بگیرند و نیازی نیست تا راجع به‌شان نگران باشند.

با سایت روانشناسی خانواده همراه شوید

دانشگاه زندگی به شما کمک می کند


تحکیم پایههای زندگی با آموزش روانشناسی خانواده

این روزها اطراف هر یک از ما پر شده است از آشنایی‌های رنگارنگی که به سرانجام نرسیده‌اند و یادآوری آن رابطه‌ی از دست رفته چیزی جز پشیمانی و مرور خاطرات تلخ برای افراد به دنبال ندارد. گاهی عمر این روابط آن قدر کوتاه می‌شود که از چارچوب یک تعامل دوطرفه خارج می‌شود و گاهی هم با وجود مدت زمانی که از شکل‌گیری آن گذشته است بازهم طرفین با در بسته رو به رو می‌شوند. انگار ذره ذره وجودمان در کنار هسته اصلی کائنات هر لحظه یادآوری می‌کنند که هیچ چیزی اصیل‌تر و مستحکم‌تر از بنیاد خانواده و هیچ آموزشی ضروری‌تر از روانشناسی خانواده برای حفظ چارچوب آن نیست.

جای تعجب نیست که روابط خانوادگی مناسب باعث افزایش رضایتمندی فرد شوند و درست در مقابل آن، روابط سردرگم فرد به فرد باعث نارضایتی ما شوند. با این حال بسیاری از اعضای خانواده، به همان اندازه که به سایر اعضا محبت و عشق می‌ورزند از آن‌ها نفرت دارند! این دقیقا همان چیزی است که باعث جدایی و عدم همراهی و سازش افراد خانواده می‌گردد. جالب است بدانید که تعامل با یکدیگر، هسته اصلی یک خانواده است که بدان پویایی می‌بخشد.

 

روانشناسی خانواده

فرهنگ خانواده، تعداد فرزندان، وضعیت تحصیلی و جایگاه اجتماعی هر یک در مجموع اکوسیستم پیچیده‌ای را به وجود می‌آورند. اکوسیستمی که برای مدیریت و برپایی نظم در آن به ناچار باید دست به دامن یادگیری روانشناسی خانواده شویم و تک تک موقعیت‌های زندگی را با مفاهیم مختلف آن به چالش بکشیم.

شناخت ارزش حقیقی خانواده در اجتماع

آن چه زندگی را در قرن بیست و یکم جذاب می‌کند تنوعی است که بین سازمان‌ها و اجتماعات مردمی وجود دارد. در این بین قطعا یکی از جذاب‌ترین گروه‌ها همان خانواده است که اگرچه در ذهن ما از یک زوج دونفره تشکیل می‌شود، اما در حقیقت انواع تعریف خانواده گسترده‌تر است و ما در بحث روانشناسی خانواده ملزم به شناخت جایگاه هر یک هستیم تا تحلیل درستی از موقعیت‌های موجود داشته باشیم.

 

روانشناسی خانواده

در ایالت متحده آمریکا از هر 5 خانواده موجود، فقط یک خانواده از زوج و یا زوج و فرزاندانشان تشکیل شده است. بنابراین شکل خانوار‌ها به جز فرم معمول اولیه، می‌تواند اشکال مختلف دیگری هم داشته باشد:

  1. خانواده‌هایی فقط با پدر و یا مادر و یا بیش از یک پدر یا مادر
  2. زوج‌هایی که فرزند ندارند
  3. زوج‌هایی که بعد از طلاق هنوز هم چارچوب خانواده را حفظ کرده‌اند
  4. زوج‌هایی که بدون طلاق جداگانه و به تنهایی یا با فرزند زندگی می‌کنند
  5. خانواده‌هایی که به خاطر حضور اقوام والدین پرجمعیت‌تر شده‌اند
  6. افرادی که با هم زندگی می‌کنند؛ اما در تعریف کلیشه‌ای خانواده جای نمی‌گیرند

مفهوم روانشناسی خانواده و نقش آن برای جامعه

با تشکیل خانواده و به مرور زمان مشکلات مختلفی در زندگی ظهور و بروز پیدا می‌کنند که تقریبا کنترل و حل آن‌ها از دست همه اعضا خارج می‌شود. در چنین شرایطی روانشناسی خانواده وارد میدان می‌شود.

مشاهده مقاله  چرا مردان باید در کارهای خانه به همسرشان کمک کنند؟ کمک کردن مردان در کارهای خانه

روانشناسی خانواده شاخه‌ای جداگانه از روانشناسی نیست؛ اما موضوع خانواده به قدری وسیع است که کارشناسان خبره در این زمینه به صورت تخصصی پژوهش می‌کنند و بنابراین تمرکز خود را روی این مقوله مهم قرار داده‌اند.

 

روانشناسی خانواده

بنابراین روانشناس خانواده گام به گام و به صورت زیر می‌تواند نقشی تزایدی در حل و فصل بسیاری از اختلافات خانوادگی شود:

  1. بررسی و شناخت ریشه اختلافات
  2. گفتگوی فرد به فرد با طرفین اختلاف و شفاف‌سازی منشا مشکلات
  3. به چالش کشیدن اعضای خانواده و ارائه تمرینات فردی
  4. ارائه تمرینات گروهی جهت کسب مهارت‌های زندگی

اکنون همین خدمات به صورت آنلاین هم ارائه می‌شود. ما در دانشگاه زندگی روانشناسی خانواده را به عنوان هسته مرکزی موضوعات روانشناسی بررسی می‌کنیم و همواره راهکارهایی را در این زمینه ارائه می‌دهیم.

 

روانشناسی خانواده

اهداف روان‌شناسی خانواده

وقتی پای روانشناسی برای حل مشکلات و اختلافات درون خانواده‌ای مطرح می‌شود قطعا رویکردها و اهداف تغییر می‌کند. در اوج اختلافات و زمانی که خانواده در مرحله حاد تصمیم به رفع مشکلات می‌گیرد، هرگز منافع فردی نادیده گرفته نمی‌شود. این در حالی است که که کانون خانواده و زندگی مشترک در حساس‌ترین برهه خود، نیازمند مشورت، همکاری و همدلی از سوی کارشناسی است که به موضوع روانشناسی خانواده، بدون هرگونه جانبداری کاملا احاطه دارد. بنابراین:

روانشناسی خانواده بدون برچسب‌ها به کمک شما می‌شتابد!

یک خانواده، هر چند هم موفق ممکن است به سبب مشکلات موجود ساختار اولیه را نداشته باشد. مثلا پدر و مادر در حالی که حاصل زندگی آن‌ها یک یا چند فرزند بوده از هم جدا شوند. وقتی که شرایط خانواده تغییر می‌کند، معمولا دید اجتماع نسبت بدان تغییر می‌کند و از برچسب‌های مختلفی مثل زندگی “فروپاشیده” یا “فرزندان طلاق” استفاده می‌شود. این در حالی است که در روانشناسی خانواده ارزش حقیقی همه اقسام خانواده در جامعه شناخته می‌شود و هیچ یک نسبت به دیگری برتری ندارد. بنابراین می‌توانید با خیال آسوده مشکلات و دغدغه‌های فکریتان را به دنیای معجزه‌آسا روانشناسی بسپارید و در تصمیم‌گیری عجله نکنید.

روانشناسی خانواده دیدگاهی متعادل و یکسان دارد

از دید بسیاری از افراد، بعضی از خانواده‌ها و فرزندانی که در فضای آن خانوار رشد یافته‌اند مستعد بسیاری از جرایم، خشونت‌ها و مشکلات رفتاری می‌شوند. این در حالی است که مدت‌ها پیش این فرضیه رد شده و اکنون در روانشناسی خانواده، انواع‌ خانواده‌ها با دیدگاهی یکسان بررسی می‌شوند.

روانشناسی خانواده پست مدرن رویکردی متفاوت دارد

هم‌اکنون موضوع خانواده در شاخه جدیدی تحت عنوان روانشناسی پست مدرن بررسی می‌شود. این شاخه جدید کاملا به‌روز و بر اساس شواهد حقیقی جامعه مدیریت می‌‌گردد؛ مثلا اگر کودکی دچار اختلالات رفتاری یا افت درسی در مدرسه باشد، این مشکل را لزوما به مشکلات خانواده و طلاق خانوده نسبت نمی‌دهند. یا این که پیشرفت درسی فرزندان الزاما به سبب رشد در خانواده‌ای آرام و موفق صورت نمی‌گیرد.

روانشناسی خانواده در زندگی شما را یاری می کند

با سایت دانشگاه زندگی همراه شوید