حل مسئله
مشکلات و مسائل حل نشده، بخشی از زندگی همه ما هستند. در این مقاله قصد داریم مفهوم حل مسئله عمومی و مراحل آن را توضیح دهیم. پروسه حل یک مسئله در بسیاری از موارد میتواند یکسان باشد و با پیروی از قواعدی قادر خواهید بود به حل مسئله بپردازید. هنگامی که این مراحل به همراه منطق و مهارتهای تصمیمگیری به کار گرفته شوند، میتوان به نتایج خوبی دست یافت.
این مراحل توصیفی و تجویزی هستند یعنی میتوان از آنها برای نگاه به مسائل گذشته، حال، آینده و رسیدن به راه حل، به روشی سیستماتیک و واضح استفاده نمود به طوریکه برای بسیاری از شرایط قابل استفاده باشد. البته تحقیقات نشان میدهند که برای دست یافتن به نتایج عالی و باکیفیت، لازم است یک شخص از قدرت تصمیمگیری، تفکر انتقادی و خود ارزیابی مناسبی برخوردار باشد.
« موضوعی سخت و تردیدبرانگیز که به یک راه حل نیاز دارد. » تعریف لغت نامه آکسفورد از مسئله یا مشکل است. این مشکل ممکن است به شکلها و ابعاد گوناگونی ظاهر شود اما مواجه شدن با آن در بسیاری از موارد، از مراحل خاصی تبعیت میکند که آنها را در 5 مرحله قرار دادهایم.
مراحل کلی حل یک مسئله به شرح زیر است:
1 – آگاه شدن از مسئله
2 – شناخت مسئله
3 – ایجاد راه حلهای جایگزین و حذف راههای نامناسب
4 – ارزیابی و بررسی راه حلها برای انتخاب مناسبترین راه
5 – اجرا و عملی کردن راه حل
در ادامه مقاله، این مراحل را یک به یک توضیح میدهیم تا بدانید که چگونه با یک مسئله مواجه شوید و آن را حل کنید.
آگاه شدن از مسئله
اولین مرحله از هر نوع حل مسئلهای، آگاه شدن از آن است. این آگاهی ممکن است از درون یا بیرون شخص منشاء بگیرد. در بسیاری از موارد کاری از سمت بیرون (شخصی دیگر) به شخص سپرده شده و در مواردی خود شخص متوجه میشود که با یک مسئله جدید مواجه شده که نیاز به رسیدگی دارد. یافتن آگاهی معمولاً اتفاق میافتد اما مهمترین موضوع در آغاز روند حل مسئله، سطح آگاهی فرد است.
شناخت مسئله
کلید حل در این مرحله، این است که مطمئن شوید با مسئله واقعی و اصلی سر و کار دارید و میخواهید آن را حل کنید نه با یکی از مسائل پیرامونی و غیراصلی. برای مثال اگر در یک شرکت، استانداردهای کاری به پایینتر از حد استاندارد برسد، احتمالاً فکر میکنید که مشکل از کارمندان و افراد مشغول به کار است.
اما اگر کمی عمیقتر به موضوع بنگرید، مسئله اصلی را ممکن است در ساعتها و حجم کاری نامناسب یا عدم ارائه آموزش به کارمندان، پیدا کنید.
هدف این مرحله این است که فرد بتواند، شرایط را بهتر درک کرده و بداند که باید با چه مسئلهای دست و پنجه نرم کند. هنگامی که هدف مشخص شود، میتوان با استفاده از روشهایی، ابعاد مسئله را کوچک کرد و بدین ترتیب به منبع اصلی مشکل رسید.
ایجاد راه حلهای جایگزین و حذف راههای نامناسب
هنگامی که فرد به آگاهی کامل از مسئله رسید و اهداف خود را تعیین کرد، وقت آن میرسد که فرد، راه حلهای احتمالی و جایگزین را به وجود آورد. این مرحله را میتوان خلاقانهترین بخش از پروسه حل مسئله دانست. در این مرحله لازم است که راه حلها بررسی و قضاوت شوند و باید دید که آیا به مشکل پاسخ «بله» میدهند یا خیر. البته باید برخی از راهها نیز حذف کرد چراکه ممکن است کاربردی نباشند یا با عقاید اخلاقی و انسانی در تضاد باشند.
برای مثال، یک راه حل احتمالی برای کاهش آلودگی در سیاره زمین، نابود کردن تعداد زیادی از انسانهاست که به هیچ وجه با معیارهای اخلاقی و انسانی سازگار نیست. توجه کنید که این راه حل به سوال «چگونه میتوان آلودگی ایجاده شده توسط انسان در زمین را به حداقل رساند؟» پاسخ «بله» میدهد اما بدیهی و واضح است که نمیتواند یک روش کاربردی و منطقی باشد.
در این مرحله فقط روشهای موجود و توانایی آنان به پاسخ مثبت (بله) نسبت به سوال مسئله را بررسی کنید. همچنین میتوانید راههایی که به طرز مشخصی غیرعملی هستند را حذف کنید اما نسب به ارزیابی و انتخاب راه مناسب اقدام نکنید، زیرا در مرحله بعدی باید این کار را انجام دهید.
ارزیابی و بررسی راه حلها برای انتخاب مناسبترین راه
در این مرحله از حل مسئله پس از تهیه یک لیست از راه حلهای انتخاب شده، باید نسبت به ارزیابی آنها اقدام کنید. بسیار مهم است که انگیزهها و تفکرات شخصی خود را وارد فرآیند ارزیابی نکرده و راه حلها را فقط به وسیله معیارهایی منصفانه و استاندارد بسنجید.
مثلا باید چنین معیارهایی در نظر گرفته شود: به صرفهترین راه، قابل پذیرشترین در جامعه، سادهترین راهی که میتوان اجرا کرد، راهی که به شکل مستقیمتری مسئله را حل میکند، با دوامترین و موثرین راه، سریعترین راه ممکن برای انجام، راهی که نیاز به دخالت خارجی کمتری داشته باشد (از جمله دولت) و …. به این موضوع توجه کنید که معیارها برای مسائل مختلف، متفاوت هستند و حتماً باید دارای دلایل منطقی باشند.
زمانی که معیارهای مناسب را انتخاب کردید، باید برایشان ارزش تعیین کنید. اغلب ، ارزش همه معیارها یکسان در نظر گرفته میشود اما در مواردی، لازم است برای برخی معیارها ارزش بیشتری قائل شد که معمولاً افراد برای هزینه پایین، زمان کم و سهولت در انجام کار، ارزش بیشتری قائل هستند. این مرحله نیز بسیار اهمیت دارد چراکه اگر معیارهای خود را به شکل غلطی ارزش گذاری کنید، در مرحله اجرا با مشکلات و خطاهایی مواجه خواهید شد.
اجرا و عملی کردن راه حل
آخرین مرحله حل مسئله پس از انتخاب بهترین راه حل با توجه به معیارها، عملی کردن آن است. البته همهی راه حلها قابل اجرا نیستند حتی اگر به عنوان بهترین روش انجام انتخاب شده باشند چراکه ممکن است در هر زمانی از اجرا، مشکلات ناخواسته و جدیدی به وجود آید. بنابراین مجری راه حل، باید آگاه باشد که احتمال اشتباهاتی در این مراحل وجود دارد که ممکن است بر نتیجه نهایی تاثیر بگذارند. در این صورت، باید به مراحل قبلی بازگردید و منبع اشتباه را پیدا کنید.