8 تکنیک انگیزشی برای مخاطبان که در سخنرانی حیرت بر می انگیزد!

هدف از حرف زدن مقابل عده ای که برای ما ارزش قائل می شوند و وقتشان را بابت شنیدن صحبت هایمان اختصاص می دهند چیست؟ این که تحسینمان کنند؟ این که دانسته های خودمان را به نمایش بگذاریم و کاری کنیم همه درباره تخصص و مهارت های ما بدانند؟ آیا هدف درآمدزایی و تبلیغات برای پروژه های آینده است یا اصلا با این کار در واقع مشغول رفع تکلیف و انجام وظایف خود (مثلا ارائه پایان نامه یا رساله، سخنرانی های کاری و…) هستیم؟ هر یک از این اهداف کوچک و بزرگ که پشت سخنرانی های شما باشد باز هم یک سخنرانی ایده آل حرفه ای چند هدف ثابت و کلی بیشتر ندارد: سرگرم کردن مخاطب، اطلاع رسانی، ایجاد انگیزه و فراخوانی کاربر به عمل. بین تمام این عوامل شاید ایجاد انگیزه با استفاده از تکنیک انگیزشی برای مخاطبان تنها عامل پررنگی باشد که از انزوا مخاطب در طول سخنرانی جلوگیری کند و مانع از ترک صندلی  توسط او شود!

حقیقت در دنیایی که هر روز هزاران سخنرانی و سمینار رنگارنگ با حضور سخنرانان مدعی برگزار می شود با دیروز متفاوت است. شما به عنوان یک سخنران تنها در صورتی می توانید اثر واقعی و مطلوب را روی مخاطبان خود داشته باشید که به نحوی حس تعجب و حیرت او را برانگیخته و موجبات قلیان احساسات او را نیز فراهم آورده باشید!

به همین منظور تصمیم گرفتیم 8 تکنیک کلیدی انگیزشی برای مخاطبان را با شما در میان بگذاریم که افراد را روی صندلی ها میخکوب کرده و باعث می شود در طول سخنرانی از سر جایشان جُم نخورند!

8 تکنیک انگیزشی برای مخاطبان در طول سخنرانی

ایجاد انگیزه در سخنرانی کار ساده ای نیست. اگر بخواهیم ایجاد انگیزه را معنا کنیم یعنی همان چیزی که باعث می شود مخاطب از شرکت در این مراسم یا سخنرانی احساس پشیمانی نکند و فکر نکند وقتش را به خاطر توجه به شما از دست داده است!

مشاهده مقاله  تصمیم‌گیری درست، یک هنر است

8 تکنیک انگیزشی برای مخاطبان در طول سخنرانی

اولویت شما در سخنرانی نه صرفا ارائه اطلاعات بلکه مجذوب کردن مخاطبان از طریق ایجاد انگیزه در آن ها است. برای این مهم چه برنامه ای دارید؟ احتمالا 8 تکنیک انگیزشی برای مخاطبان که در ادامه مورد بررسی قرار می دهیم به دردتان می خورد.

از همان اول به مخاطب خود وصل شوید!

بگذارید بدون هیچ فلسفه بافی و دلیل آوردن این مورد را با یک مثال شروع کنیم. یکی از تکنیک هایی که من همیشه قبل از شروع سخنرانی با استفاده از آن با مخاطبانم ارتباط می گیرم گفتن جمله زیر است:

خیلی تبریک می گویم به خاطر حضورتان در این جمع؛ شما در راس فقط و فقط 10 درصد اندک جامعه هستید که شانس حضور در چنین سمیناری را پیدا کرده اند!

بعد از گفتن این جمله شعارگونه و بعضا کلیشه ای برای رفع ابهامات و روشن کردن این که دقیقا چرا این جمعیت جز 10 درصد قلیل جامعه هستند به توضیحات بیشتری می پردازم:

بله؛ به خاطر این که شما در این لحظه این جا حضور دارید در زمره این ده درصد قرار می گیرید! شما دقیقا بین گروه ده درصدی کوچک جامعه هستید که می دانند برای رسیدن به هدفی که ما اینجا قرار است دنبال کنیم، باید مصمم باشند. قطعا 90 درصد دیگر دلایل زیادی داشته اند تا در این جمع حاضر نباشند و در این لحظه جای دیگری باشند.

 

مسیر زندگی خود را اینجا شناسایی کنید

دانشگاه زندگی را دنبال کنید


نگاهی مختصر بر کلیات تکنیک های صداسازی در فن بیان

مردم در بهترین حالت قادر هستند فقط 7 درصد آن چه که می شنوند را به خاطر بیاورند؛ مگر آن که پشت این یادآوری تمرین و تکراری بوده باشد. این بدین معنا است که فقط 7 درصد تلاش های شما برای قانع کردن مخاطبانتان موثر واقع می شود و مردم به صورت میانگین همین درصد اندک را از شما دریافت می کنند. Jerry Richardson در کتاب Magic of Rapport تاکید می کند که در میان تمام فاکتورهای موثر نظیر لبخند زدن در طول سخنرانی، توجه به تیپ های شخصیتی مخاطبان در طول سخنوری یا ترفندهای مربوط به آمادگی قبل از صحبت کردن و سخنرانی، این تُن صدای سخنران است که در اذهان 38 درصد از مخاطبان ما در طول صحبت کردن ثبت می شود. 55 درصد دیگر مربوط به حالات چهره و زبان بدن است که قبلا بدان پرداخته ایم و خیلی زیاد به یاد می ماند. بنابراین شکی باقی نمی ماند که یک سخنور در کنار زبان بدن به صدا سازی در فن بیان اهمیت دهد و نسبت به تقویت آن حریص باشد.

خیلی خوب می دانیم که اطلاعات و تسلط هر فرد بیش از هر عامل دیگری بقیه را خیره می کند و باعث می شود دیگران از ما تعریف و تمجید کنند. با این حال همیشه عوامل پیش بینی نشده ای وجود دارند که حتی متخصصان و کسانی که به مطالب احاطه کامل دارند را به چالش بکشند. هر گوینده با صدا سازی در فن بیان و تکنیک های آماده سازی صدا پیش از سخن گفتن می تواند بخشی از نقصان ها و ضعف هایی که در صدایش حس می شود را جبران کند. به شرط این که با اصول آن آشنا باشد.

با این پیش درآمد در مطلب دیگری از دانشگاه زندگی به مرور مختصر کلیات تکنیک های صداسازی در فن بیان می پردازیم.

تکنیک های صداسازی در فن بیان

یک سخنران یا یک گوینده هنگام حرف زدن ممکن است به جای صداسازی نرمال و فعال دچار افراط یا تفریط شود. افراط در صدا زمانی رخ می دهد که به خاطر تاکید روی گفته هایمان ناخواسته تن صدا بالا می رود و سخنرانی چیزی جز داد و فریاد نیست. اما حالت تفریط دقیقا مقابل فریا یا صداهای گوش خراش است و دقیقا مثل یکنواختی صدا در طول سخنرانی چیزی مثل زمزمه کردن است که شبیه داروی خواب آور روی مخاطب عمل می کند!

مشاهده مقاله  ده نکته برای استفاده بهتر و موثر از شوخ طبعی در ارتباط با دیگران

تکنیک های صداسازی در فن بیان

قطعا تمرینات زیر به سخنران یا گوینده کمک می کند تا در فن بیان خود با تکنیک های صداسازی مرز بین فریاد و زمزمه را پیدا کند و بتواند تا پایان کار تعادل خود را روی همین محور حفظ نماید.

صدا سازی را از خانه شروع کنید!

هیچ جا خانه خود آدم نمی شود؛ خصوصا وقتی که قرار باشد برای سخنرانی و صداسازی در سخنرانی تمرین کنیم! برای شروع ابتدا قلم به دست شوید و پنج یا شش عبارت مرتبط با بحث گفتگو خود را روی کاغذ یادداشت کنید. مثلا اگر قرار است درباره شیوع یک بیماری خاص بین حیوانات یک منطقه وارد یک مناظره یا گفتگو شوید می توانید عبارت های تکان دهنده ای مثل آثار این بیماری بر سلامت انسان، بیماری های مشترک بین حیوان و انسان و مضرات این بیماری را برای محیط زیست جمع آوری کنید.

حالا می توانید کار را شروع کنید. هر یک از این عبارت ها را به عنوان یک سوغاتی به اعضا خانواده خود هدیه دهید. می پرسید چه طور؟ تکه های کاغذ یا کاغذ نوشته ها را بین اعضا خانواده خود تقسیم کنید و از آن ها بخواهید این کاغذ ها و متن های مختصر نوشته شده روی آن ها را به خاطر بسپارند. این کار برای مراحل بعدی قطعا لازم است؛ پس فعلا صبور باشید!

برای صداسازی فضا سازی کنید!

برای شروع صدا سازی در فن بیان قبل از شروع سخنرانی یا گفتگو از یک فضا باز و بزرگ برای شبیه سازی ملاقات، مصاحبه یا مکالمه استفاده کنید. یکی از اتاق های بزرگ و جادار منزل را انتخاب کنید که خیلی راحت افراد بتوانند در آن رفت و آمد کنند و خلاصه تحرک داشته باشند.

محصول کمال طلبی را کلیک کنید

www.daneshgahezendegi.com


6 درسی که از فن بیان اوباما در مذاکرات میآموزیم

در طول تاریخ آمریکا باراک اوباما در کنار سیاستمداران دیگری نظیر آبراهام لینکلن و نطق و فن بیانش، یکی از بهترین سخنرانان سیاسی بوده است که توانسته در هر سخنرانی بیش از دویست هزار نفر به صورت حضوری و میلیون‌ها نفر در سطح جهان را با نمایش مهارت خود میخکوب کند. حتما می‌دانید که ادبیات سیاسی و سخنرانی‌هایی که با رنگ و بوی سیاست ارائه می‌شوند از دشوارترین و پیچیده‌ترین نطق‌هایی هستند که تسلط بالای گوینده را نسبت به متن، مخاطبان و شرایط حاکم بر سخنرانی می‌طلبند. در این بین فن بیان برخی از سیاستگرها بیش‌تر به چشم می‌خورد و فن بیان اوباما در مذاکرات نمونه‌ مناسب و برتری میان آن‌ها می‌باشد.

فن بیان اوباما

قبلا مروری بر متن‌های سخنرانی اوباما داشتیم و واضح است که بخش عمده فن بیان مذاکرات او را همین متون تشکیل می‌دهند. با وجود برخی از نقدهایی که به سخنرانی اوباما وارد می‌شود به عنوان یک سخنران باید پذیرفت که تمام اموری که زیر ذره‌بین نقادانه و موشکافانه دنیا قرار داشت توسط همین چارچوب‌هایی که او در شیوه سخنوری خود دنبال می‌کرد به سرانجام رسید.

با دانشگاه زندگی برای آشنایی با فنون بیان اوباما، چهل و چهارمین رئیس جمهور ایالت متحده آمریکا همراه باشید.

6 درسی که از فن بیان اوباما در مذاکرات می‌آموزیم

در ایالات متحده و سایر کشورهای جهان دیگر مشخص شده است که هر فرد صبحگاه و با خروج از منزل حداقل یک بار با فردی به عنوان مخاطب رو به رو می‌شود و با او گفتگو می‌پردازد. به جز این، تقریبا در هر روز در ایالات متحده آمریکا انواع و اقسام سخنرانی‌ها برگزار می‌شود و حتی مجمعی در این کشور برای ارزیابی سخنرانی برتر ماه وجود دارد که چیزی مشابه سیستم‌های امتیازدهی می‌باشد. وقتی که به ابتدا بسیاری از سخنرانی‌ها گوش فرا می‌دهیم غالبا با کلماتی مواجه می‌شویم که خیلی ساده به خاطر سپرده نمی‌شوند و پس از مدت کوتاهی فراموش می‌شوند؛ اما متون سخنرانی اوباما در بخش مقدمه خیلی ساده و بی‌آلایش‌تر از سایر سخنرانی‌ها تنظیم شده‌اند. شاید فن بیان اوباما از پیچیدگی‌های ظاهری فاصله گرفته باشد و بیش از آن به بطن ماجرا توجه شده باشد.

مشاهده مقاله  نگاهی مختصر بر کلیات تکنیک های صداسازی در فن بیان

شناخت مخاطبان؛ اصلی مهم در فن بیان اوباما

شاید برای اوباما و سایر سیاستمداران به دام افتادن در سخنرانی‌های سیاسی بسیار ساده باشد؛ کما این که معمولا یک سخنرانی سیاسی تا مدت‌ها حاشیه به دنبال می‌آورد.

فن بیان اوباما

در فن بیان اوباما یک نکته مهم و ویژه احساس می‌شود: اوباما با مخاطبانش در اتاق‌هایشان، خانه‌هایشان و یا با لحن یک سخنرانی در حضور پنجاه تا شصت نفر سخن می‌گوید؛ نه یک سخنرانی دویست هزار نفره!

اوباما خوب می‌دانسته که مخاطبانش چه کسانی بوده‌اند. در آن زمان و در بازه سال‌های 2009 تا 2017 مهم‌ترین مخاطبان اوباما سطوح و اقشار ضعیف جامعه و حتی فقیرترین فقرا جامعه بودند!

در بخشی از سخنرانی مردمی اوباما که به خوبی بیانگر شناخت مخاطبان توسط او می‌باشد می‌خوانیم:

“به تمام کسانی که ما را فراتر از مرزها مشاهده می‌کنند، کسانی که اطراف تلویزیون و رادیو ازدحام کرده‌اند و در گوشه‌ای فراموش‌شده از این دنیا هستند: بدانید که اگرچه هر یک از ما داستان‌های جداگانه و منحصر به فردی داریم اما سرنوشت ما مشترک است و طلوع جدیدی در آمریکا در دست خواهد بود!”

 

مقالات بیشتر فن بیان را در دانشگاه زندگی دنبال کنید


ارتباط رژیم غذائی با افسردگی هر روز بیشتر اثبات میشود!

اگرچه که این مدارک همگی مقدماتی هستند، اما تحقیق خاصی، از ارتباط رژیم غذایی با افسردگی سخن می‌گوید. در بازنماییِ جدیدی، محققین استرالیایی، مردم بومی جزیر? تورس استریت را مورد آزمایش قرار دادند.

در این آزمایش کاملاً طبیعی، محققینِ دانشگاه جیمز کوک متوجه شدند که در بین مردمِ جزیره، مقادیر خوردن غذای دریائی با مقدار افسردگی مرتبط است.

این تیم تحقیقاتی که توسط پرفسور زالتن سرنایی و رابین مک درموت هدایت می‌شود، جزیر? تورس استریت را _ که در آن فست‌فود قابل دسترسی است _ با جزیره‌ای که فقط غذای طبیعی در آن یافت می‌شد، بر کفه‌های ترازو قرار دادند.

دکتر مکسیموس برگر، سردبیر این تحقیق اذعان دارد که گروه‌شان با بیش از 100 نفر از هر دو جزیره مصاحبه کرده.

(از آن‌ها راجب رژیم غذایی‌شان سوال کردیم، سطح افسردگی‌شان را مورد بررسی قرار دادیم و نمون? خونی گرفتیم. همین‌طور که انتظار دارید، جزیر? دوم که فست‌فود در آن یافت نمی‌شود، به ناچار مقادیر غذای دریایی در رژیم غذاییِ غالب مردم بیشتر است).

ارتباط فست فود با افسردگی

محققین در بین این تعداد جمعیت، تشخیص دادند که مجموعاً 19 نفر علائمی حاکی از افسردگی را نشان می‌دهند: 16 نفر از جزیره‌ای که فست‌فود در آن یافت می‌شود، و تنها 3 نفر از جزیر? دوم. پس اینجا هم می توان ارتباط رژیم غذائی با افسردگی را تشخیص داد.

برگر گفت: (افرادی که علائم افسردگی شدیدتری داشتند جزو جوان‌ترین‌ها و مشتریان پر پروپاقرصِ فست فود بودند).

محققین نمونه‌های خون را با همکاری دانشگاه آدلیدز بررسی کردند و متوجه شدند که نوع چربی خون مردم این دو جزیره، با یکدیگر متفاوت است.

برگر در این باره می‌گوید: (درصد اسید چربی که افسردگی را تسریع می‌بخشد، در نمونه‌های مردمی که به فست‌فود دسترسی داشتند بیشتر بود. در عوض، اسید چربی که مانع افسردگی می‌شود _ و ازقضا در غذای دریائی یافت می‌شود _ در نمونه‌های مورد دوم بیشتر بود).

برگر توضیح داد که غلظت و نوع اسیدهای چرب به‌غایت متغیر و تاثیرگذار است.

با توجه به آمار، رژیم دور? وسترنِ آمریکا نیز اسید چربِ مربوط به افسردگی را به‌وفور تولید می‌کرد و فقدان اسیدِ بازدارنده در تمامی مردم دیده می‌شد.

ارتباط افسردگی و غذا

(در کشورهائی با رژیم غذایی سنتی، نسبت کسانی که اسید بازدارنده را دارا هستند گاهاً حتی 1 به 1 است، اما در کشورهای صنعتی 20 به 1 است.

سرنایی باور دارد که تاثیر افسردگی بر زندگی، فقط برای 1 نفر از هر 7 نفر قابل مشاهده است. اگرچه که مردم جزیر? تروس استریت و ابروجینال دچار آشفتگی‌ها و بیماری‌های ذهنی بودند، اما مقادیر این بیماری به شدت متناسب‌تر از مردم شهری است.

او ادامه داد: (افسردگی بیماری پیچیده‌ای است، این بیماری به اجتماع و طبیعت اطراف فرد هم بستگی دارد پس نمی‌توان یک درمان قطعی برای‌اش تجویز کرد، اما پیشنهاد ما، یک رژیم غذایی غنی شامل غذای دریائی است که می‌تواند خیلی مفید و کارساز باشد).

سرنایی معتقد است که با توجه به اطلاعاتی که در اختیار داریم بازهم زود است تا از تاثیر قطعی رژیم غذائی بر افسردگی خبر بدهیم، اما گفت که امیدوار است با تلاش‌ها و آزمایشات بیشتر روی جوامعی با همین ویژگی ها، به نتیجه‌ای قاطع برسد.

(شاید این نوع رژیم غذائی بیشتر از جسم بر روی روح‌وروان آدمی و خوب‌بودن‌اش تاثیر بگذارد).

برای درمان کمال طلبی مطالب را کلیک کنید

دانشگاه زندگی را دنبال کنید


مسیر زندگی؛ آیا مسیر زندگیتان را به درستی انتخاب کردهاید؟

آیا بچه‌های افراد هم‌خون شانس بیشتری برای انواع نقص‌ها و بیماری‌ها دارند؟ افزایش آگاهیِ در پایه‌های مسائل ژنتیکی می‌تواند به فهم این سوال، کمک شایانی کند.

آیا می‌دانید ملکه ویکتوریا، چارلز داروین یا آلبرت انیشتین چه وجه اشتراکی دارند؟ هم? آن‌ها با بزرگ‌ترین هم‌خون خود (دخترعمو/پسرعمو/دخترعمه/پسرعمه/دختر دایی/پسردایی/دخترخاله/پسرخاله) ازدواج کردند. احتمالاً شما نیز براین باور هستید که داروین این مسائل را بهتر از همه درک می‌کرد. خب به هر حال، ازدواج فامیلی نزدیک، ژن هایی را منتقل می‌کند که سبب جهش‌های ژنتیکی می‌شوند، این‌طور نیست؟

ازدواج فامیلی

امروزه ازدواج فامیلی با بزرگ‌ترین هم‌خون خود، در 24 ایالت آمریکا ممنوع است. اما در بخش کثیری ار تاریخ غرب، مردم مجبور بودند با کسانی که نزدیک‌شان زندگی می‌کرد ازدواج کنند، که یعنی بیشتر مواقع، دونفر از یک خانواده به خان? بخت می‌رفتند.

در حقیقت، بین سال‌های 1650 تا 1850 میانگین ازدواج بین افرادی از دورترین خویشاوندها بود. که یعنی پدرِ پدرِ پدرِ پدربزرگ‌شان مشترک بود.

اگر بخواهیم این مقوله را از نظر علم ژنتیک بررسی کنیم، این افراد 0.20% از دی‌ان‌ای خود را باهم به اشتراک می‌گذاشتند. این درصد وقتی با مقادیر بزرگ‌تری مقایسه شود، واقعا ناچیز به‌حساب می‌آید. مثلاً  اگر یک نسل جلوتر بیاییم، به 0.78% کاهش پیدا می‌کند. همچنین دو نسل اختلاف 3.13%، و نزدیک‌ترین خویشاوند 12.5% ژن را به اشتراک می‌گذارند. و هرچه دی‌ان‌ای بیشتری ردوبدل شود، درصد اینکه زادوولد شما با امراض مختلف همراه شود، بیشتر است_مانند فیبروز سیستیک یا کم‌خونی داسی‌شکل.

اما مسئل? اصلی اینجاست: حتماً لازم نیست مریض باشید تا کودک‌تان همراه با مشکل به‌دنیا بیاید.

مشاهده مقاله  هر زمان که از زندگی خود خسته شدید، این مقاله را بخوانید

فیبروز سیستیک را در نظر بگیرید. این بیماری به‌وسیل? ژن حامل آن به وجود می‌آید. اما برای این‌که به این نوع بیماری مبتلا شوید نیاز به دو نسخ? معیوب از این ژن دارید. بنابراین اگر تنها یک نسخه را دارا باشید نمی‌شوید، اما به راحتی منتقل‌اش می‌کنید.

در این بین، اگر کسی که حامل این ژن باشد، با کسی که کاملاً سالم باشد زادوولد کنند، هیچ خطری کودکِ در راه را تهدید نمی‌کند. اما اگر والدین هر دو یک نسخه از این ژن را داشته باشند، کودک 25% شانسِ به ارث بردنِ دو نسخه را دارد.

ازدواج فامیلی

پس برای این‌که بفهمیم ازدواج فامیلی چه‌قدر خطرناک است، باید محاسبه کنیم که احتمالِ حمل دو نسخه از یک بیماریِ خاص توسط هردونفر چه‌قدر است. بدین شکل جواب حقیقی را پیدا می‌کنیم.

از اینجا شروع می‌کنیم که آن‌ها پدربزرگ و مادربزرگ مشترکی دارند. حالا بازی پیچیده‌ای از (چه می‌شود اگر)ها آغاز می‌شود: چه می‌شود اگر هم پدربزرگ و هم مادربزرگ حامل ژن باشند، و یا فقط یکی؟ چه می‌شود اگر بچه های‌شان حامل باشند، یا هیچ کدام‌شان نباشد؟ خیلی سریع همه‌چیز به هم گره می‌خورد.

اما دانشمندان با زیرورو کردن اعداد بالاخره توانست‌اند درصد ثابتی را محاسبه کنند. شانس این‌که هم‌خون‌ها کودکی با بیماری ژنتیکی داشته باشند 4 تا 7%، و این مقدار برای افراد غریبه 3 تا4% است.

پس آن‌چنان هم زیاد نیست، نه؟ نتیجه این شد: بیماری ژنتیکی به شدت نادر است و اهمیتی ندارد که غریبه باشید یا هم‌خون. ممکن است هزاران مورد ژنتیکی در درخت خانواده‌تان پنهان شده باشد.

به‌علاوه، اگر بچه‌های شما با بزرگ‌ترین هم‌خون خود ازدواج کنند، و بچه‌های آنان نیز همین امر را تکرار کنند، در واقع، هربار بیشتر خانواد? خود را در مسیر فاجعه قرار می‌دهید. چراکه به جای ارائه دادن ژن‌های جدید، که برای دریای ژنتیکی خانواده مفید است، درحال بازیافت ژن‌های قدیمی هستید که به احتمال بالا خطرناک هم هستند.

مشاهده مقاله  ارتباط رژیم غذائی با افسردگی هر روز بیشتر اثبات می‌شود!

امپراطورفردیناندِ اول را در نظر بگیرید، والدین او تا دو نسل با بزرگ‌ترین هم‌خون خود ازدواج کرده بودند. حدس بزنید نتیجه چه بود؟ بله، سلامت ژنتیکی خود را از دست داده بود. پس اگر والدین شما هم‌خونِ هم بودند، توجه داشته باشید که آن را به سنتی خانوادگی تبدیل نکنید!

 

مسیر زندگی خود را کلیک کنید