پاسخ های تدافعی در سخنرانی و جلوگیری از بروز آنها

موفقیت از آن کسانی است که هوشمندانه‌تر گام بردارند؛ نه صرفا سخت‌کوشی بیشتری در مسیر خود داشته باشند. یکی از نگرانی‌ها و دغدغه‌های سخنرانان و مخاطبانی که در سخنرانی‌ها شرکت می‌کنند سوالاتی است که دقیقا نمی‌دانند باید بپرسند یا نه؛ و اگر بپرسند این سوالات قرار است آن‌ها را به کجا سوق دهد یا بهتر بگوییم، چه نتیجه‌ای به دنبال داشته باشد. چرا که اغلب سوالاتی که در طول کنفرانس‌ها و همایش‌هایی که تبادل نظر در آن‌ها برقرار است به پاسخ های تدافعی در سخنرانی منتج می‌شوند.

یک باور مشترک و قدیمی وجود دارد که بهتر است سوالات را به جای این که با “چرا” شروع کنیم با “چه” شروع کنیم. البته شاید در عمل چرا یا چه طور تفاوت چندانی با هم نداشته باشند و مفهوم جملات چندان متاثر از قیود پرسشی نباشد؛ اما آن چه که باعث رویارویی مخاطب یا سخنران با پاسخ های تدافعی در سخنرانی می‌شود همین قیود پرسشی هستند که احساسات متفاوتی را به طرف مخاطب القا می‌کنند.

درباره چرایی و نحوه پیشگیری از بروز پاسخ های تدافعی در سخنرانی نکاتی را گردآوری کرده‌ایم که خواندن آن‌ها در مجموعه آموزشی دانشگاه زندگی قطعا خالی از لطف نخواهد بود. همراه ما بمانید.

 

پاسخ های تدافعی

پاسخ های تدافعی در سخنرانی و جلوگیری از بروز آن‌ها

قبل از هر چیز بهتر است با فلسفه پرسش و پاسخی که در پایان سخنرانی یا در خلال آن مطرح می‌شود آشنا شوید. چنان چه قبلا در بحث مدیریت جلسات پرسش و پاسخ بعد از سخنرانی اشاره شد سوال پرسیدن یک نیاز ضروری برای فردی است که به تازگی با موضوعی رو به رو می‌شود. از آن جایی که خیلی از سخنرانی‌های معتبر معمولا با محتوا و بار علمی تازه‌ای برای شنونده همراه هستند پس تبدیل شدن سخنرانی به جلسه‌ای گفتگومحور دور از انتظار نیست. در واقع پرسش و پاسخ از دید سخنران و مخاطب ممکن است معانی متفاوتی داشته باشد. به طور کلی پرسش و پاسخ روشى است که سخنران، مجری یا مدرس به وسیله آن مخاطب خود را به تفکر پیرامون مطلب یا مفهومى جدید یا بحث خاصی تشویق مى‌کند. در این روش مخاطب به دنبال اولین جرقه‌هایی که در ذهن او زده شده است تلاش مى‌کند با کوشش‌هاى فکری از معلوم به مجهول حرکت کند و به این ترتیب خودش به پاسخ صحیح سوالاتش برسد؛ نه این که لقمه حاضر و آماده‌ای در اختیارش قرار گرفته باشد.

مشاهده مقاله  سخنرانی به سبک رهبران موفق دنیا: چه طور مثل یک مدیر واقعی حرف بزنیم؟

 

پاسخ های تدافعی در سخنرانی

کلماتی که به جای ایجاد حس تدافعی، معجزه می‌کنند!

“چرا” همواره یک قید پرسشی پرتکرار اما با بار منفی است و این حس را به طرف مقابل القا می‌کند که انگار جایی از کار او می‌لنگد و یا شما در حال زیر سوال بردن او هستید. استفاده از قید پرسشی “چرا” حالت جستجوگری دارد و به مخاطب این حس را القا می‌کند که شما قرار است از چیز کوچکی لا به لای تمام مفاهیم سردرآورید.

بنابراین توصیه می‌شود مثلا:

  1. نگویید “چرا شما….؟”؛ در عوض بگویید “دلیل این که شما ….؟”
  2. نگویید “چرا به این سبک…”؛ در عوض بگویید” چه طور توانستید از بروز خطا در این مرحله جلوگیری کنید؟”
  3. نگویید “چرا نتوانستید….”؛ در عوض بگویید “چه چیزی باعث شد در استفاده از این روش آشفته شوید”

کار از جای دیگر می‌لنگد…

شاید گفتگو و همین تبادل نظر راهی برای جذب مخاطب و توجه از دست رفته آن‌ها باشد؛ اما وقتی دقیق‌تر به این موضوع نگاه می‌کنیم می‌بینیم در بروز پاسخ های تدافعی در سخنرانی  این تنها قیود پرسشی نیستند که مشکل‌ساز می‌شوند. در واقع ضمیر “تو” یا سو شخص مفردی که بعد از “چرا” به گوش مخاطب می‌رسد در واقع تن یا لحن اتهامی دارد. این حالت باعث می‌شود تا مخاطب بعد از شنیدن سوالات شما هرگز به این فکر نکند که چه طور پاسخ سوالتان را بدهد؛ بلکه احساس کند در حال سرزنش شدن است و باید به نحوی رفع اتهام کند. پس در چنین شرایطی بعید نیست اگر با پاسخ های تدافعی در سخنرانی رو به رو شویم.

مشاهده مقاله  13 روش برای الگو شکنی سخنرانی

 

پاسخ تدافعی

چه طور مانع از بروز پاسخ های تدافعی در سخنرانی شویم؟

چنان چه گفته شد این پاسخ‌ها هم ممکن است از طرف مخاطب بروز کند هم از طرف سخنران. در واقع هر دو جایگاه موقعیت خوبی هستند تا مورد سرزنش قرار بگیرند و برای یک پاسخ تدافعی درست درمان به تکاپو بیفتند.

جلسات پرسش و پاسخ و سوالاتی که به شکل غیرقابل پیش‌بینی ممکن است پرسیده شوند راه خوبی برای اثبات ادعاها در طول سخنرانی هستند؛ خصوصا ادعاهایی که تصور می‌کنید مخاطبان هنوز شما را باور ندارند. بنابراین لازم است پیش از پاسخ دادن به سؤالات مخاطبین در جلسه سخنرانی لازم ست هر سخنران آمادگی‌هایی کسب کند. خود سخنران و مخاطب نیز وقتی در جایگاه پرسش از طرف مقابل قرار می‌گیرند باید به نکاتی توجه داشته باشند:

برای تقویت فن بیان خود کلیک کنید

محصول فن بیان را اینجا تهیه کنید


6 سوالی که برای کشف مسیر زندگی باید از خودتان بپرسید (1)

فقط خودتان را نبینید که شاید در هر سن و سالی که قرار دارید مسیر زندگی مشخصی دارید و توانستید به یک هدف واحد برسید. افرادی در دنیا و حتی همین دور و اطرافتان وجود دارند که اهداف و مسیر زندگیشان را بیش‌تر از لباس‌های راحتی که در منزل پوشیدند و عوض نمودند تغییر دادند! شاید برای بار اول خنده‌دار به نظر برسد اما حقیقت همین است و بسیاری از ما انسان‌ها در طور زندگی با این که سال‌های سال از سن مدرسه رفتنمان و فارغ‌التحصیلی از دانشگاه‌ها می‌گذرد هنوز سرنخ اساسی در ارتباط با آن راهی که می‌خواهیم طی کنیم در دست نداریم. گویا کشف مسیر زندگی با این که درس خواندیم، شغل پیدا کردیم و حتی به مرحله درآمدزایی و تشکیل زندگی مستقل رسیدیم باز هم دشوار است!

در مسیر کشف و رسیدن به راه اصلی زندگی همیشه سوالات متفاوت و شاید تکراری در ذهن شکل بگیرد. این که از زندگی‌ام چه می‌خواهم؟ چه کاری را بیش‌تر دوست دارم انجام دهم؟ چه چیزی مرا در این دنیا بیش از هر شغل و پیشه دیگری به وجد می‌آورد؟ گاهی هم این تفکرات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شوند؛ چون این چالش همیشگی گاهی بدتر ما را سردرگم می‌کند و ممکن است با خودمان بگوییم اصلا قرار نیست هر آدمی به یک ماموریت ویژه در زندگی‌اش برود! همین که تنفس می‌کند و با افرادی که آن‌ها را دوست دارد معاشرت می‌کند کافی است!

 

کشف مسیر زندگی

با وجود این دیدگاه همچنان دغدغه‌ای مبهم در طول زندگی ما را قلقلک می‌دهد تا این که به یک هدف واحد برسیم؛ حتی اگر دیدگاهمان نسبت به کشف یک مسیر ثابت منفی باشد. شاید پاسخ دادن به این سوالات تکراری مثل این سوال که از زندگی چه می‌خواهیم مشکل باشد؛ چون جواب ثابتی برای هیچ سوالی در این دنیا وجود ندارد و همیشه اما و چراهایی هستند که پاسخ ما را نقض کنند؛ با این حال در دانشگاه زندگی، وب سایتی که حالا به وب سایت مسیر زندگی شما تبدیل شده است قصد داریم با طرح چند سوال متفاوت بهتر به کشف مسیر زندگیتان کمک کنیم.

مشاهده مقاله  5 درسی که همواره در ایراد سخنرانی باید به یاد داشته باشیم

6 سوالی که برای کشف مسیر زندگی باید از خودتان بپرسید

اگر با ماهیت مسیر زندگی آشنا شده باشید اکنون به خوبی می‌دانید که این مسیر هرگز از قبل تعیین نشده است و این خود ما هستیم که باید یک مسیر من‌درآوردی را به خودمان و اطرافیانمان تحویل دهیم تا احساس سربلندی کنیم! بنابراین اگر بخواهیم در این راه منفعل عمل کنیم ممکن است جاده ما را به سمت پرتگاه هدایت کند!

برخی از سوالات متفاوتی که برای کشف مسیر زندگی می‌توانید از خودتان بپرسید عبارتند از:

ساندویچ شکست‌های زندگیتان را با چه چیزی میل می‌کنید؟!

شاید از شنیدن این سوال شوکه شده باشید اما باید باور داشت که اگرچه تمام تلاشمان را به کار می‌بریم اما گاهی همه چیز دقیقا بر عکس تصوراتمان رخ می‌دهد.

در نگاه اول ممکن است این دیدگاه را بدبینانه تلقی کنید اما باید پذیرفت که هر قسمت از این مسیر فداکاری می‌طلبد و گاهی هم در عوض فداکاری باید هزینه‌هایی را برای طی کردن بخشی از راه بپردازیم.

 

مسیر زندگی

بگذارید راحت‌تر این موضوع را بررسی کنیم. اگر بخواهید یک کارآفرین موفق شوید اما نخواهید مزه قرض و وام و استرس بازپرداخت آن‌ها را بچشید چه طور قرار است یک کارآفرین شوید؟ اگر قرار است یک نقاش زبردست باشید ولی نتوانید بارها مردود شدن اثر هنری خود را در جشنواره‌ها بپذیرید چه طور قرار است یک نقاش حرفه‌ای شوید؟

با این اوصاف شاید بهتر باشد ساندویچ شکست خود را با یک مزیت رقابتی میل کنید؛ مزیتی که باعث می‌شود شما در این دوره قوی‌تر ادامه دهید و به مسیری که در آن قرار گرفته‌اید بیش‌تر ایمان داشته باشید.

 

برای ادامه مسیر زندگی خود با همراه باشید

دانشگاه زندگی همراه شماست


15 دلیل اصلی برای جدایی زوج ها پس از گذشت 1 یا 2 سال

چرا افراد از هم جدا می‌شوند؟ دلیل اصلی جدایی زوج ها چیست؟ حقیقت تلخی وجود دارد که می‌گوید عاشق شدن، بسیار آسان‌تر از باقی ماندن در عشق است.

آیا می‌دانستید که حدود 70 درصد از زوج‌هایی که هنوز ازدواج نکرده‌اند در کمتر از یک سال راهشان از یکدیگر جدا می‌شود؟ روان‍شناسی به نام مایکل روزنفلد بیش از 3000 نفر از افرادی که ازدواج کرده بودند و افرادی که هنوز به این مرحله نرسیده بودند را مورد بررسی قرار داد. او می‌خواست بداند که پس از مدتی، چه بلایی سر رابطه‌ها می‌آید و دلیل این جدایی‌ها چیست.

سوال اصلی که برای بسیار از ما پیش می‌آید این است که افراد چرا از هم جدا می‌شوند؟ و چرا بیشتر جدایی زوج ها در 1 یا 2 سال اول اتفاق می‌افتد؟ در ادامه با ما همراه باشید زیرا به 15 دلیل اصلی این موضوع می‌پردازیم که توسط کارشناسان ماهر در این حوزه، مطرح شده‌اند.

جدایی زوج ها

1 – سال اول رابطه چالش‌برانگیز و سخت است

نیل استراوس متخصص رابطه، درباره دلایل جدایی زوج‌ها در این مدت زمان خاص صحبت کرد و سه مرحله اصلی در این دوره را بیان کرد. او گفت:

در ابتدا، شما هیچ چیز را به شکل واقعی نمی‌بینید بلکه آن چیزی که دوست دارید ببینید را در طرف مقابل تجسم می‌کنید. در مرحله دوم کمی واقع‌گراتر می‌شوید و تصورات شما از بین می‌رود.

این موضوع باعث می‌شود که افراد در یک دوره خاص سه تا نه ماهه جدا شوند، به این دلیل که چهره واقعی یکدیگر را دیده‌اند. پس از این مرحله، به نزاع قدرت می‌رسیم. اگر از این سه مرحله به سلامت عبور کنید، یک رابطه جدی و خوب خواهید داشت. اما تعدادی از افراد از این مراحل عبور نمی‌کنند که نتیجه آن، جدایی است.

2 – در مواقعی، رابطه آسیب‌پذیرتر است و احتمال جدایی بیشتر می‌شود

آیا می‌دانستید که بسیاری از افراد در زمان‌های خاص مثل عید سال نو و روز ولنتاین از هم جدا می‌شوند؟

طبق تحقیقاتی که در آمریکا انجام شده، بیشتر جدایی زوج ها در روز ولنتاین، فصل بهار، عید سال نو و تعطیلات تابستانی اتفاق می‌افتد.

جدایی

3 – حقیقت نمایان می‌شود

پس از یک سال، حقایق ظاهر می‎شوند. شما رفتارها و عادات واقعی شریک خود را می‌بینید و ممکن است از برخی از آن‌ها خوشتان نیاید.

این زمان بسیار حیاتی است و نقش مهمی در رابطه دارد. به این دلیل که شما چهره و شخصیت حقیقی فرد مقابل را خواهید دید. پس در نهایت دو وضعیت به وجود می‌آید، یا پس از این زمان به شریک خود عادت کرده‌اید و نمی‌خواهید او را رها کنید یا اینکه ضعف‌ها و مشکلاتی که در او دیده‌اید، شما را از ادامه رابطه منصرف کرده است.

مشاهده مقاله  ازدواج با زن شاغل بهتر است یا زن خانه دار؟ خانه‌ دار بودن یا شاغل بودن زنان

4 – عشق، نابینا است

محققان دانشگاه لندن ثابت کرده‌‌اند که عشق واقعاً نابینا و کور است. مشخص شده که احساس عشق برخی از بخش‌ای مهم مغز که مسئول تفکر هستند را مختل می‌کند. پس هنگامی که به یک فرد احساس نزدیکی می‌کنید، مغز تصمیم می‌گیرد که از بررسی شخصیت طرف مقابل به شکل عمیق خودداری کند.

بنابراین اینکه می‌گویند فرد عاشق، نابینا می‌شود و ضعف‌های طرف مقابل را نمی‌بیند، به نوعی صحیح است.

 

5 – مردم از سرمایه‌گذاری خود، انتظار کسب سود دارند

تحقیقات نشان می‌دهد که زنان انتظار دارند وقتی که روی یک رابطه سرمایه‌گذاری می‌کنند، سودی به شکل دریافت احساسات کسب کنند. این افراد، عشق و توجه، پول و زمان خود را صرف رابطه کرده‌اند پس انتظار دارند در عوض، توجه طرف مقابل را به دست آورند. اگر این انتظار برآورده نشود؛ رابطه به سمت نابودی پیش می‌رود و افراد از هم جدا می‌شوند.

 

کمال طلبی را اینجا درمان کنید 

برای تهیه این محصول کلیک کنید


چرا زندگی می کنیم؟

«مهم‌ترین دو روز زندگی شما، روزی است که متولد می‌شوید و روزی است که می‌فهمید چرا زندگی می‌کنید»

این سخن از مارک تواین، پس از گذشت بیش از 150 سال کاملاً صحیح و پر از مفهوم است. در واقع تعداد زیادی از افرادی که با مشکلات کاری و نارضایتی دست و پنجه نرم می‌کنند با چنین سوالاتی نزد روان‌شناس می‌آیند:

 

  • اینجا چه کار می‌کنم؟
  • هدف من در زندگی چیست؟
  • مفهوم و غایت کلی این زندگی چیست؟
  • چرا زندگی می کنیم؟

مردم دوست دارند بیشتر درباره زندگی خود بدانند و شاید به دنبال هدفی عمیق‌تر باشند اما نمی‌دانند چطور به آن برسند. شما با این موضوع موافق هستید؟ من که هستم.

یافتن هدف در زندگی فقط یک موضوع جذاب و لاکچری نیست. در واقع با توجه به دهه‌ها تحقیق، مشخص شده که موارد دیگری وجود دارند که در داشتن استقامت ذهنی، از هدف مهم‌تر هستند. یک تحقیق در سال 2009 بیان کرد که اهمیت هدف از دوران کودکی مشخص می‌شود. همچنین طبق این تحقیق، یاد گرفتن بچه‌ها درباره یافتن معنا و مفهوم در زندگی، به موفقیت تحصیلی بیشتری منجر می‌شود و علاوه بر این، احتمال ابتلا به افسردگی را در سال‌های بعدی زندگی را کم می‌کند.

نمی‌دانم شما چگونه تحصیل کردید اما در دوران تحصیل من، شرایط طوری بود که دانشجو به ارتباط با خودش و یافتن معنای عمیق، تشویق نمی‌شد. بنابراین برای اولین بار در اواسط دهه 20 زندگی، از خودم با جدیت پرسیدم «دارم با زندگیم چه کار می‌کنم؟»

 

چرا زندگی می کنیم

بعضی اوقات یافتن اینکه چرا زندگی می کنیم عذاب آور می‌شود

قبل از اینکه وکیل شوم، معلم بودم. همیشه بچه‌ها را دوست داشتم، همیشه فکر می‌کردم که در مسیر صحیح قرار گرفته‌ام. اما پس از گذشت دو سال کاملاً ناامید شدم و نمی‌توانستم جایی که هستم، بمانم. اما مشکل این بود که نمی‎دانستم باید از کجا شروع کنم.

مشاهده مقاله  ارتباط رژیم غذائی با افسردگی هر روز بیشتر اثبات می‌شود!

یک حرفه جدید می‌خواستم و قصد داشتم کاملاً از نو شروع کنم. هر کاری که به دنبالش می‌رفتم، مدرک بالاتری لازم داشت یعنی اینکه باید برمی‌گشتم و دوباره درس می‌خواندم. با خودم فکر کردم که این موضوع نه از نظر مالی به صرفه است و نه احساسم را درست می‌کند. بخشی از وجودم به من می‌گفت آیا دیوانه شدی؟ یک کار مطمئن داری. چرا می‌خواهی استعفا دهی و آن را رها کنی؟

اما قلب من می‌گفت که یک فرصت به خودم بدهم و این کار را رها کنم. خیلی وقت بود که از آن کار لذت نمی‌بردم اما نمی‌خواستم بدانم چرا. فکر می‌کردم دنیا چیزی به من بدهکار است و قصد نداشتم با سختی آنچه که نیاز داشتم، مواجه شوم. فکر می‌کردم که برای یافتن «چرا» قرار نیست عذاب بکشم زیرا این موضوع نشان می‌داد که راه درستی انتخاب نکرده‌ام.

سرانجام احساسات را کنار گذاشتم و این فرصت را به دست آوردم تا خود واقعی‌ام را بشناسم.

چرا زندگی می کنیم

برای مواجه شدن با حقیقت آماده و برای فهمیدن خود واقعی‌ام مصمم شدم

کارهای مختلفی را امتحان کردم. مثلاً با تعدادی از افراد درباره احساسشان نسبت به زندگی صحبت می‌کردم. می‌خواستم بدانم روابط آن‌ها چگونه پیش می‌رود و وضعیت احساسی‌شان چطور است. وقتی که با افراد در سطح عمیق‌تری ارتباط برقرار کردم، ترقی و پیشرفت را به چشم دیدم. پس از مدتی متوجه شدم مردم همیشه به سمت من می‌آیند و مشکلاتشان را مطرح می‌کنند و من هم از کمک کردن و حمایت آن‌ها لذت می‌بردم. فهمیدم که در این کار خیلی خوب هستم!

 

اگر از اهمیت فن بیان بی اطلاع هستید اینجا را کلیک کنید

محصول فن بیان را اینجا تهیه کنید


7 نکته در مورد آداب دست دادن

آیا از خودتان می‌پرسید که در حین دیدنِ یک فردِ جدید باید چه کار کنید؟ آیا شما باید دست بدهید یا منتظر شوید تا او اول دستش را به سوی شما دراز کند؟ یاد گرفتنِ آداب دست دادن می‌تواند در برخی شرایط کاری و اجتماعی بسیار مهم و حیاتی باشد، چرا که قادر است تا تأثیر عمیقی را در فرد مقابل ایجاد کند.

دست دادن، در حقیقت بدین معناست که شما خواستارِ ایجاد رابط? دوستی با فرد مقابل بوده و یا او برای شما فردِ قابل قبولی است، حالا ممکن است این فرد، همسای? شما باشد و یا شخصی که قرار است برای استخدام‌تان با شما مصاحبه کند. یادتان باشد که بهتر قبل از پیاده کردنِ این فنون بر روی افراد غریبه، دست دادن را با اعضای خانواده‌ی خود امتحان کنید. خیلی از آدم‌ها شما را با نوع دست دادن‌تان قضاوت می‌کنند، روش دست دادنِ شما می‌تواند حاکی از خون‌گرمی و یا اعتماد به نفس بالای‌تان باشد.

آداب دست دادن

اوقاتی که شما باید با دیگران دست بدهید:

معرفی‌های ابتدایی

مصاحبه‌های کاری

در ضمنِ دیدنِ کسی که مدت زیادی از دوری‌تان می‌گذرد

سلام و احوال پرسی با مهمانان (زمانی که شما میزبان هستید)

سلام و احوال پرسی با میزبان (زمانی که شما مهمان هستید)

خداحافظی با یک دوست یا همکارِ حرفه‌ای

در ضمنِ دیدنِ اعضای خانواده‌ی همسرتان

هر زمان که آقا یا خانمی دستش را به سمت شما دراز می‌کند

دست دادن

مورد اول: زمانِ مناسبِ آغاز کردن را بدانید و موقعیت‌شناس باشید

  فردی که از نظر اجتماعی و یا حرفه‌ای در رتب? بالاتری قرار دارد _ یا به عبارت دیگر جزو اولیای امور است _ و یا سنِ بیشتری نسبت به شما دارد، باید دستش را به سمت شما دار کند. به طور مثال، فرض کنید برای یک مصاحب? کاری به یک شرکت مراجعه کرده‌اید، کسی که باید دستش را دراز کرده و دست دادن را آغاز کند، فردِ مصاحبه کننده است. وقتی اعضای خانواده‌ی همسرتان را می‌بینید، به طور مثال پدر زن شما کسی است که باید دست دادن را آغاز کند.

مشاهده مقاله  چرا دوستان خود را از دست می دهیم؟ اقداماتی برای زنده نگه داشتن دوستی ها

اگر اشتباهی رخ داد و شما اشتباهاً دست‌تان را دراز کردید، به هیچ‌وجه دست‌تان را عقب نکشید، چرا که نه تنها از این کار به عنوان بی‌ادبی برداشت می‌شود، بلکه ممکن است هردوطرف را معذب کند. همیشه در دست دادن، با فردِ مقابل همکاری کنید. لبخند بزنید و به ادام? معرفی بپردازید. عذرخواهی نکنید.

مورد دوم: بایستید و به چشمانِ طرفِ مقابل نگاه کنید

اگر در حالتِ نشسته قرار دارید، از جای خود بلند شوید و دست‌تان را دراز کنید. این کار نه تنها احترام شما را به فردِ مورد نظر ابراز می‌کند، بلکه شما را به نوعی، هم‌ترازِ یکدیگر میکند. ارتباطِ چشمی را برقرار کنید و یک لبخند نیز چاشنیِ کار کنید تا فردِ مقابل بفهمد که شما از دیدنِ او و بودن در این مکان خوشحال هستید.

سر جای خود بایستید و به فرد مقابل‌تان نگاه کنید تا او فکر نکند که عجله دارید و قرار است به جایِ دیگری بروید. اگر در حینِ راه رفتن هستید، بایستید، به سمتِ فرد مورد نظر برگردید، به او نگاه کنید و با هم دست بدهید، وگرنه اوضاعِ معذب کننده‌ای بین‌تان حاکم می‌شود.

مورد سوم: قبل و در حینِ دست دادن، خوش و بش کنید

اگر کف دست‌های‌تان خیس هستند، پس دست دادن را به وقتِ دیگری موکول کرده و سعی در خشک کردنِ دست‌ها و خوش و بش کردن داشته باشید. خوش و بش کردنِ شما باید شاملِ گفتنِ اسم آن آقا یا خانم، همراه با عباراتِ زیبا و دلنشین باشد، مثلاً: (از دیدنِ شما خیلی خوشحال شدم خانم حسینی!) و اگر عبارات دلنشینِ دیگری هم برای اضافه کردن دارید، اصلاً دریغ نکنید. در ابراز خوشحالی و یا هر احساسِ دیگری زیاده‌روی نکنید، این کار سببِ معذب کردنِ فرد مقابل می‌شود.

اگر هنوز مسیر زندگی خود را تعیین نکرده اید کلیک کنید

دانشگاه زندگی همراه همیشگی شماست