چه طور با “مراعات نظیر معکوس” به یادماندنی سخن بگوییم؟

حرف هایی که می زنیم فقط رشته ای از واژگان نیستند که به هم وصل شده اند؛ حرف های ما جاندارانی هستند که اگر تاب و توان نداشته باشند نمی توانند تاثیر بگذارند. تا زمانی که به کلمات جان نداده باشیم و کلمات نتوانند مثل خود ما زندگی کنند نتوانسته ایم درست سخن بگوییم، درست افکار بقیه را شکل دهیم و درست اثرگذاری کنیم. یکی از راه هایی که می توان به سخنانی که بر لبانمان جاری می شود روح ببخشیم و بدان جان تازه ای بدهیم استفاده از کلمات و جملات و آرایش آن ها با استفاده از آرایه های خاص است؛ طوری که لبخند رضایت روی لب های مخاطبان نقش ببندد. یکی از این ابزارهای شناخته شده که بارها بدون این که متوجه شویم از آن استفاده کرده ایم “مراعات نظیر معکوس” می باشد.

طی پست های اخیر تمرکز زیادی روی این آرایه ها داشتیم. اپیستروف در فن بیان یکی از مهم ترین آلات تکرار است که در سخنرانی های بزرگ دنیا همواره مورد توجه قرار می گیرد. موارد معجزه آسا دیگری هم نظیر افزونگی در کنار تکرار و اپیستروف وجود دارند حسابی به تنه سخنرانی و گفتگوهای ما جان می دهند. اما مراعات نظیر معکوس به شکل متفاوت تری می تواند در کنار آهنگ دادن و نظم بخشیدن به متون سخنرانی، آن را به یادماندنی و خاطره انگیز کند؛ چنان چه که در سخنرانی های بسیاری استفاده از این آرایه مشهود است.

ارایه یا بهتر بگوییم؛ ابزار “مراعات نظیر معکوس” بهانه ای شد تا با نگاهی بر سبک سخنرانی بزرگ ترین سخنرانان ناطقان دنیا، به بررسی این مفهوم، کاربرد آن و مثال های مختلف مرتبط با آن بپردازیم. همراه با دانشگاه زندگی بمانید.

کاربرد “مراعات نظیر معکوس” در سخنرانی های به یادماندنی

اصلا تا به حال واژه “مراعات نظیر” به گوشتان خورده است؟ تا چه حد با این آرایه ادبی در کتاب های ادبیات فارسی مدرسه آشنا شده اید؟ به نقل از ویکی پدیا، مُراعات نَظیر یا تناسب آوردن واژه‌هایی از یک دسته است که با هم هماهنگی دارند؛ مراعات نظیر سبب تداعی معانی است.

مراعات نظیر معکوس

با این حال مراعات نظیر معکوس کاربردی جداگانه دارد و بیش از این که در ادبیات فارسی ما پرکاربرد باشد در سخنرانی ها به لحاظ کاربرد، مورد استقبال قرار گرفته و در واقع رکورد زده است!

صفر تا صد مراعات نظیر معکوس

مراعات نظیر برعکس، معادل واژه یونانی Chiasmus به معنا ترتیب مورب است. این مفهوم برای تشریح دو عبارت مستقل با واژه های مشابه به کار برده می شود؛ طوری که کلمه کلیدی به صورت معکوس در هر دو جمله به کار گرفته می شود. از این رو مراعات نظیر معکوس بیشتر در سخنرانی ها مورد استقبال قرار می گیرد تا مفاهیم به صورت معکوس بهتر در ذهن مخاطب جای گیرد.

مراعات نظیر معکوس

برای آشنایی هر چه بهتر با این مفهوم به مثال زیر توجه کنید:

وقتی رفتن سخت می شود؛ سختی می رود!

در مثال بالا دو کلمه کلیدی همان طور از ساختار اصلی مشخص است “رفتن” و “سخت” می باشند. در بررسی ساختار کلی مراعات نظیر معکوس باید به کلمات کلیدی توجه کرد. به طر کلی هر گاه دو کلمه کلیدی در یک جمله مدنظر ما باشد می توانیم آن دو کلمه را به شرط جا به جا کردن جایگاهشان نسبت به جمله اول، در جمله دوم بیان کرده و به این شکل تاثیرگذاری را افزایش دهیم.

نمونه کاربرد مراعات نظیر معکوس در سخننان بزرگان

جان اف کندی، باز هم قهرمان به کارگیری آرایه های ادبی در زمینه استفاده از مراعات نظیر معکوس است. چنان چه که در ارتباط با به کارگیری اپیستروف توسط جان اف کندی قبلا صحبت کردیم، استفاده از مراعات نظیر به شکل وارونه نیز در سخنرانی های وی مشهود است.

به عنوان مثال در معروف ترین خط از نطق افتتاحیه در 20 ژانویه 1961، جان اف کندی با استفاده از وارونه سازی کلمات “کشور” و “شما” سعی دارد با ذهن مخاطب بازی کند:

این که کشور چه کاری می تواند برای شما انجام دهد را نخواهید؛ آن چه که شما می توانید برای کشور انجام دهید را بخواهید!

مراعات نظیر معکوس

در سخنرانی مشابهی باز هم به کارگیری مراعات نظیر معکوس را شاهد هستیم:

بگذارید هرگز از ترس صحبت نکنیم؛ با این حال هرگز از صحبت کردن نیز نترسیم!

در نطق جان اف کندی، در مجمع عمومی سازمان ملل در سپتامبر 1961 همین جمله “بگذارید هرگز از ترس صحبت نکنیم؛ با این حال هرگز از صحبت کردن نیز نترسیم!” دوباره تکرار شد و در ادامه آن جمله دیگری که با مراعات نظیر معکوس آراسته شده بود بیان شد:

آدمی باید به جنگ خاتمه دهد یا این که جنگ به آدم ها خاتمه می دهد!

نقطه قوت کندی در نطق او در سال 1963 و در پیمان منع آزمایش هسته ای است:

هر گونه افزایش در تنش ها باعث افزایش تولید سلاح شده است و هر گونه افزایش تولید صلاح باعث ایجاد تنش جدید!

همان طور که می بینید جان اف کندی با هوشمندی تمام توانسته است جملات به یادماندنی و متفاوتی را از خود در تاریخ به جای بگذارد. به جز در سخنرانی های وی، ما تقریبا همه روزه شاهد به کارگیری این ابزار در تبلیغات تلویزیونی یا موسیقی هایی که گوش می دهیم هستیم. انجیل هم حاوی نمونه های بسیاری از به کارگیری از آرایه است که به شیوه های مختلف ترجمه و ارائه می گردد.

حال توجه شما را به نمونه های بیشتری از کاربرد “مراعات نظیر معکوس” در سخن بزرگان جلب می کنیم:

وینستون چرچیل در سخنرانی موسوم به “پرده آهنی” خود در سال 1946 از مراعات نظیر بهره گرفته است:

بگذارید توصیه کنیم آن چه که باید تمرین کنید را؛ بگذارید تمرین کنیم آن چه که باید توصیه کنیم!

مراعات نظیر معکوس

رونالد ریگان، درباره روابط بین ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی نیز خیلی زیبا به این اصل توجه کرده است:

ما به یکدیگر بدگمان نیستی چون مسلح هستیم اما ما مسلح هستیم چون به دیگران بدگمانیم!

مراعات نظیر معکوس

باراک اوباما نیز در سال 2006 می گوید:

شغل من معرفی کردن واشنگتن به شما نیست؛ بلکه معرفی کردن شما به واشنگتن است!

فن بیان بیل کلینتون نیز در کنوانسیون ملی دموکراتیکی که در سال 2008 برگزار شده بود مشهور شده است: مردم دنیا بیشتر به واسطه قدرت مثال های ما تحت تاثیر قرار گرفته اند تا مثال های قدرت ما!

راهنما استفاده از “مراعات نظیر معکوس” هنگام حرف زدن

تولید این دست از جملات با بهره گیری از مراعات نظیر کار دشواری نیست. خیلی راحت می توانید با برخی از کلمات کلیدی متداول در مکالمات روزمره خود جمله ای مشابه با جمله زیر بسازید:

ترجیح می دهم بی اندازه عشق داشته باشم و اندکی پول؛ تا این که پول بی اندازه ای داشته باشیم و عشق اندک!

مراعات نظیر معکوس

برای ساخت جملات مشابه به نکات زیر حتما توجه داشته باشید:

  1. از این آرایه در حد اعتدال استفاده کنید و زیاده روی نکنید
  2. به ارتباط کلمات با دقت توجه کنید؛ آیا کلمات انتخابی شما واقعا ارزش ربط دادن دارند؟! به عنوان مثال جان اف کندی در سخنرانی هایش همواره ارتباط بین هر فرد و مملکت را هدف قرار می داد و با تقاطع به وجود آمده مخاطب را به فکر وا می داشت
  3. به مسئله علت و معلول نگاه متفاوتی داشته باشید؛ مثلا ریگان در سخنرانی خود با توجه به رابطه علت معلولی موجود بین جنگ و سلاح، توانست مخاطب را درگیر فکر کردن کند

برای مقالات سخنرانی اینجا را کلیک کنید


هر آن چه که باید درباره فلسفه سفسطه کاری در بیان بقیه بدانید!

همه چیز از رواج عقیده من درآوردی سوفسطائیان شروع شد. افرادی که در یونان قدیم معتقد بودند هیچ چیز وجود خارجی ندارد؛ بلکه با عقاید و ادراک انسان است که می توانند وجود داشته باشند یا اصلا از اساس اشتباه باشند. سوفسطائیان به طرز عجیبی حقیقت را تنها تابع شعور انسان ها می دانستند؛ بدون این که به این فکر کنند شاید شعور و درک افراد در حد حقایق اطراف ما نباشد. این فلسفه پرطرفدار در فن خطابه ادامه یافت و بر خلاف همه چیز که کهنه می شود و تازگی خود را از دست می دهد بر طرفدارانش افزوده شد. اما دیگر کسی فکرش را نمی کرد فلسفه سفسطه کاری تا این حد بین مردم متداول شود و با هر ترفندی که شده است از راه مغلطه و سفسطه کاری اموراتشان را بگذرانند!

اما واقعا سفسطه چیست؟ فلسفه سفسطه کاری همیشه اشتباه است یا این که می توان به عنوان یک ابزار بیان متفاوت از آن استفاده کرد؟ اگرچه اصل سفسطه نکوهیده است اما تنها دستاویز فردی است که مخاطبش سعی دارد به روش های مختلف قیاس فاسد و نتیجه گیری بی اصل و اساس داشته باشد. به این ترتیب شاید بتوان با سفسطه کاری مانع این شد که دیگران سر ما کلاه بگذارند و سواستفاده کنند. اما باید دانست که مغلطه کاری هم فنون خود را دارد.

هر آن چه که باید درباره فلسفه سفسطه کاری در بیان بقیه بدانید امروز در دانشگاه زندگی پیش روی شما قرار دارد. فرصت را از دست ندهید!

حقایق موجود درباره فلسفه سفسطه کاری

در کنار مهارت های زندگی جهانی شاید فسفطه کردن و شیوه تشخیص آن از جمله مهارت هایی باشد که در زندگی به آن ها نیاز داریم. که اولین سوالی که درباره فلسفه سفسطه کاری در ذهن نقش می بندد این است که اصلا چه طور می شود با فسفطه به قدرت رسید و افسار کسی را به دست گرفت؟ چه طور می شود که برخی از هیپنوتیزم تاثیر نمی گیرند اما با سفسطه کاری دیگران به سرعت تغییر جهت می دهند و نظراتشان عوض می شود؟

حقایق موجود درباره فلسفه سفسطه کاری

سوفسطائیان امروزی با رویکرد های زیر استدلال های غلط خود را به خورد بقیه می دهند:

وقتی که حقیقتی در کار نباشد شکست قطعی است!

حتما برای شما هم پیش آمده است در دورهمی های خانوادگی یا دوستانه با دیگران سر یک موضوع مهم بحث کنید. موضوعاتی که شاید خنده دار باشند اما به هر حال یک بحث مهم را تشکیل داده اند. مثلا برخی سر تاریخ تولد اوباما هم با هم بحث می کنند یا این که فلان مبلغ از درآمد دولت در سال 1343 دقیقا چه قدر بوده است آن ها را به چالش می کشاند!

به هر حال فرقی ندارد. مهم واکنش افرادی است که معمولا حتی بعد از این که می دانند اشتباه کرده اند هرگز تسلیم نمی شوند. انگار از دایره لغات مغز این افراد واژه شکست یا اشتباه حذف شده است. برخورد چنین افرادی که قاطعانه از فرضیات اشتباه خود دفاع می کنند و سعی دارند آن ها را به نظریه تبدیل کنند نظیر سربازان جان بر کفی است که هرگز از سلاح خود جدا نمی شوند! در واقع در فلسفه سفسطه کاری واکنش مغلطه کاران مثل این است که به سلاح کشنده خود بچسبند، ریسک کنند و در نهایت با خالی نکردن میدان به پیروزی برسند!

این واکنش پیرو تئوری استدلال است. تئوری جالبی که در آن انسان عادت به سوال و جواب ندارد تا حقیقت هستی را کشف کند و به این روش می خواهد نسبت به دیگران اقتدار بیشتری داشته باشد. یکی از طرفداران فلسفه سفسطه کاری درباره این رویکرد می گوید: دلیل آوردنی که مطابق با حقیقت باشد به ما در تصمیم گیری و عمل گرایی کمک می کند!

جالب است که هنوز این دیدگاه بعد از گذشت قرن ها از کنار آتش نشینی به سبک انسان های نخستین وجود دارد!

حقایق موجود درباره فلسفه سفسطه کاری

کاربرد این رویکرد در فن بیان ما

از این پس به یاد داشته باشید که اطراف شما آدم هایی هم وجود دارند که محیط دایره ای را پیوسته برای پیروزی، پیروزی و فقط پیروزی سیر می کنند! این فن را برای عکس العمل متقابل در برابر سفسطه کاران یاد بگیرید اما اگر گرفتار انسان هایی شده اید که قصد دارند با به غلط انداختن شما حرفشان را اثبات کنند بهترین واکنش شما این جمله است: اگر دلایل من اشتباه است پس اصلا بحث کردن هم اشتباه است!

مغز قادر به درک احتمالات نیست!

مثال خوب این رویکرد در افراد سفسطه کار می تواند آن فردی باشد که همواره از ترس هجوم دزد و اشرار تفنگ پر از گلوله خود را زیر بالش خود پنهان می کند! در این حالت حتی اگر او را در امن ترین نقطه جهان که هیچ احدی بدان رفت و آمد نمی کند و آخرین قل رخ داده در آن مربوط به 40 سال قبل است ببرید باز هم طرز فکرش عوض نخواهد شد!

اما علم چه نظری درباره این افراد دارد؟ در علم روان شناسی پیوسته با فلسفه به این واکنش غفلت از احتمال گفته می شود. چنین واکنشی در مواقع حمله یک مهاجم نظیر خرس در جنگل واقعا به شکارچیان کمک می کند تا طعمه حیوانات نشوند.

حقایق موجود درباره فلسفه سفسطه کاری

کاربرد این رویکرد در فن بیان ما

از آن جایی که که یک سفسطه کار به احتمالات باور ندارد و فقط با قطع و یقین صحبت می کند شما هم همین رویکرد را در برخورد با او داشته باشید. قطعیت در فن بیان ما پاسخ خوبی به قطعیت افرادی است که حاضر نیستند احتمالات را بپذیرند.

حقیقت طرز فکر را عوض نخواهد کرد

احتمالا همه چیز در دنیا ایده آل ما به این شکل خواهد بود: شما و دوستانتان در طرف مقابل یک قضیه مهم قرار دارید. وقتی که به بن بست می خورید و با حقایق واقعی آشنا می شوید مسیر خود را حتی تا 180 درجه عوض می کنید بلکه بتوانید راه درست را طی نمایید.

اما همه چیز در دنیا واقعی ما مثل دنیا ایده آل پیش نمی رود. اکثر مردم نظیر سیاستمداران با شما صحبت می کنند تا شما را به سمت جبهه خود بکشند؛ نه این که حقیقت را به شما بفهمانند و چشم و گوشتان را باز کنند. حتی اگر طرز فکر طرفی اشتباه باشد باز هم به دلیل مسائل جناحی و آبرو احزاب باز هم اصرار برای حفط طرز تفکر وجود دارد! و این حقیقت سفسطه کاری امروز ما است که باید در فن بیان همه از آن بر حذر باشیم!

حقایق موجود درباره فلسفه سفسطه کاری

چه طور خود را از گزند از سفسطه حفظ کنیم؟

  1. کشف تفاوت بین منطق و لفاظی: وقتی که پای منطق وجود داشته باشد قانع کردن دیگران با لفاظی جایی ندارد. اساس لفاظی کلماتی است که اصلا پایه و اساس درستی ندارند. دقیقا مثل وقتی که می گوییم حرف باد هوا است!
  2. اثبات های فاسد: افرادی که قصد دارند با به کار بستن فلسفه سفسطه کاری حرف خود را به کرسی بنشانند معمولا هیچ سند و مدرک مستندی ندارند که بتوان روی آن ها حساب کرد.
  3. توجه به فاصله بین اثبات و نتیجه گیری: وقتی که فاصله بین اثبات و نتیجه گیری زیاد شود کم کم ذهن درگیر فاکتورهای فرعی و کم اهمیتی می شود که او را از حقیقت دور می کنند. فردی که در حال فسفطه کردن بدون وقفه و با انرژی پایان ناپذیر روی اثبات حرف خود پافشاری می کند اما چون برای اثبات حرفش ابزار مناسبی در اختیار ندارد فاصله بین اثبات با نتیجه گیری بیش از حد انتظار است.

برای دیدن مقالات بیشتر کلیک کنید


سخنوری بر اساس تیپ های شخصیتی – متناسب با روحیات خود سخن بگوییم!

انسان پیچیده ترین مخلوق زمینی است که همین پیچیدگی هایی که هنوز بسیاری از آن ها کشف نشده باعث شده است پیش بینی حرکات آن در هر لحظه تقربا غیرممکن باشد. هیچ کس نمی تواند پیش بینی کند شما در این لحظه گرسنه هستید و دقیقا در 5 دقیقه بعد هم همین احساس را خواهید داشت! هیچ کس نمی تواند با اطمینان و از روی تظاهرات چهره شما بگوید خوشحال هستید؛ چون هزاران چهره متفاوت درون هر انسان وجود دارد که بسته به شرایط و خلق و خو جای خود را به یکدیگر می دهند. ویژگی های شخصیتی هر فرد، تفاوت او را با دیگری معنا می بخشند و طبیعی است اگر خصلت های شخصیتی افراد مثل ثبات هیجانی، درونگرایی یا برونگرایی، سازگاری و باز بودن آن ها در شیوه صحبت کردنشان نمود پیدا کند. اصولا سخنوری بر اساس تیپ های شخصیتی و همین شاخصه های رفتاری است که متمایز می شود.

گاوین مک مونون، یکی از بنیانگذاران گروه مشاوره استراتژیک و ارتباطات در نیویورک، باور دارد که این اشتباه محض است اگر فکر کنیم یک لباس را می توانیم به تن همه آدم ها بپوشانیم. او که هفت سال از عمر حرفه ای اش را با مشتریان بزرگ و نامداری مثل مایکروسافت و استی لودر سرو کار داشته است معتقد است که اولویت بندی افراد در به کارگیری کلمات یا ایجاد ساختار های مختلف مثل جملات کاملا با تیپ های شخصیتی آن ها مرتبط است و در واقع یکی از وجوه تمایز آن ها در سخنوری و شیوه صحبت کردن آن ها می باشد.

بر اساس تحقیقات و تجربیاتی که در ارتباط با سخنرانان و سخنوران مختلف داشتیم در ادامه چند تیپ شصخیتی را به لحاظ تاثیری که روی گفتار آن ها می گذارد تقسیم بندی کرده ایم. ببینید شما در کدام دسته قرار می گیرید و آیا اصلا رفتار ها و کاراکتر شما در شیوه سخن گفتنان نظیر این دسته بندی اثر می گذارد یا نه.

نکاتی برای سخنوری بر اساس تیپ های شخصیتی

اگر قبلا مروری بر تاثیر ناباورانه سخنرانی کاریزماتیک و فن بیان هیتلر در قدرت گیری او داشته اید حتما به این پی برده اید که این اقتدار و کاریزما مثال نزدنی در رفتار و منش هیتلر، در واقع بخشی از منش و خلق و خوی او بوده است. مورخان این گمانه زنی را مطرح می کنند که این ابر قدرت نازی یک و هفتاد و شش سانتی فردی به شدت خود محور، مستقل و خود مختار بوده که همین خصیصه او باعث می شد تمامی سربازان هنگام سخنوری هیتلر سر جای خود میخکوب شوند.

نکاتی برای سخنوری بر اساس تیپ های شخصیتی

همان طور که می بینید حتی سیاستمدار ترین انسان های تاریخ ساز هم نمی توانند مانع از فاش شدن کاراکتر های خود هنگام حرف زدن شوند و اصولا سخنوری بر اساس تیپ های شخصیتی انجام می شود. برخی از این تیپ های شخصیتی که خیلی سریع در فن بیان افراد نمودار می شوند عبارتند از:

کاراکتر اول: رهبری

شخصیت های رهبری بلافاصله بعد از شروع به صحبت کردن قادر هستند با انرژی مضاعف و شور و شعف مخاطبان را به نفع خود متقاعد سازند. شاید کلمات یا عبارات این افراد از آن دسته جملات هیپنوتیزم کننده برای جذب دیگران نباشد و اتفاقا خیلی هم ساده صحبت کنند اما خیلی خوب می دانند چه طور نقش خود را در هر لحظه ایفا کنند و به تعامل با بقیه بپردازند.

شما هم با این رهبران در زندگی روزمره بارها برخورد کرده اید. بانوان اصولا رهبران بهتری در مدیریت مباحث هستند و خیلی سریع تر می توانند به تعامل با بقیه برسند. بسته به درونگرا یا برونگرا بودن توانایی ما در رهبری متفاوت است.

کاراکتر رهبری نقاط ضعفی هم دارد که در صحبت کردن آن ها خیلی خوب مشخص می شود. حتما برای شما هم پیش آمده است در کلاس درس به شدت مجذوب نحوه سخنوری مدرس شوید اما آن سریع از کنار هر مطلب عبور کنید که عملا بعد از کلاس هیچ چیز به خاطر نیاورید. یکی از ویژگی های منفی رهبران در صحبت کردن عبور از مباحث بدون مکث کردن است؛ طوری که مخاطب فرصت جذب و هضم آن را پیدا نمی کند. رهبران نمی خواهند اما گاهی انرژی و تمام قوا آن ها در خلال مطالب پراکنده ای که در طول صحبت کردن عرضه می کنند هرز می رود.

نکاتی برای سخنوری بر اساس تیپ های شخصیتی

کاراکتر معتمدان

معتمدان یا افراد قابل اعتماد همان کسانی هستند که می توانند قطار اعتماد شما را سر موقع در مسیر مشخص هدایت کنند. افرادی که وسواس زیادی در حرف زدن به خرج می دهند، در طول سخنرانی به شدت شیوه ادا کردن جملات حساس هستند و در روابط رومزه خود بهعبارت هایی که نباید در مکالمات روزانه استفاده شوند توجه دارند.

کاراکتر داستان سرایان

سخنوری بر اساس تیپ های شخصیتی نیازی به تجریه و تحلیل ندارد. همین که برخی از افراد طبق طبیعت و خلق و خو ذاتی خود حرف بزنند و سعی نکنند شخصیت های کاذب و تقلبی از خود نشان دهند کفایت می کند. یکی دیگر از کاراکترهای آشنا داستان سرایان هستند. داستان سرایان کسانی هستند که بدون هیچ ترس و استرسی توانایی شگرفی در تعریف کردن با جزئیات کامل دارند. داستان سرایان با احساس و ریتم خاصی صحبت می کنند و مجلس گردان های خوبی هستند که می توانند با تعاریف خود عده زیادی را سرگرم کنند.

نکاتی برای سخنوری بر اساس تیپ های شخصیتی

اگر کاراکتر داستان سرایی در طول سخنوری دارید یا فکر می کنید شما هم مدام در طول سخنرانی داستان و خاطره تعریف می کنید حواستان باشد که داستان و خاطراتتان طرح و نقشه مشخصی داشته باشد. مسیر داستان سرایی را گم نکنید و از این شاخه بدان شاخه نپرید. خیلی وقت ها تعریف کردن داستان وسط سخنرانی باعث می شود رشته کلام از دستتان خارج شود؛ طوری که بعد از تمام شدن داستان اصلا به خاطر نیاورید درباره چه چیزی حرف می زدید و چه چیزی باعث شد این داستان یا خاطره را تعریف کنید!

کاراکتر مولد

کاراکتر مولد اساسا برای سخن گفتن ساخته شده است و خیلی خوب می داند چه طور باید ساختار صحبت هایش را کنترل و تنظیم کند. مولدان شخصیت های پشت صحنه هستند؛ به این معنا که باید به آنها فرصت فکر کردن کافی را داد و سپس از آن ها توقع داشت. مولدان آدم بداهه گویی در طور سخنرانی نیستند و اگر احیانا می بینید در طول سخن گفتن با لکنت رو به رو می شوند احتمالا از آنها چیزی خواسته اید که اصلا آمادگی آن را نداشته اند.

مولدان انسان های هوشمندی هستند که خیلی خوب می دانند کجا باید قلاب خود را بیندازند تا بیشترین مخاطب در کوتاه ترین زمان را صید کنند.

نکاتی برای سخنوری بر اساس تیپ های شخصیتی

کاراکتر توسعه دهنده

توسعه دهندگان 12 درصد از کل جمعیت دنیا را تشکیل می دهند. اگر با فن بیان استیو جابز آشنا باشید متوجه می شوید که سخنوری بر اساس تیپ های شخصیتی حقیقت دارد و کاراکتر استیو جابز به عنوان یک توسعه دهنده چه قدر در تاثیر گذاری سخنرانی های عمومی جهانی آن تاثیرگذار بوده است.

یک توسعه دهنده واقعی متفکری مستقل است که بدون تاثیر پذیری از اطرافیان خود تصمیم می گیرد. موضع این افراد مشخص است: قطعیت و پیروزی. در سخنوری کاراکتر توسعه دهنده ثبات خاصی دیده می شود. توسعه دهندگان به خاطر شرایط کاری خاص و متمایز خود ( که عمدتا کارآفرین هستند) بدون توجه به صحبت های اطرافیان خود و با استقلال کافی سخنوری می کنند.

نکاتی برای سخنوری بر اساس تیپ های شخصیتی

شما چه طور؟

به عنوان یک سخنران همه فن حریف اولا باید بدانید در کدام گروه از تیپ های شخصیتی معرفی شده قرار می گیرید و ثانیا مخاطبان شما در کدام گروه از این کاراکترها قرار دارند.

دانشگاه زندگی را کلیک کنید


شکستن یخ دیگران و باز کردن سر صحبت در جلسات رسمی

هزار و یک راه متنوع برای برقراری ارتباط با دیگران وجود دارد که کمتر کسی بین ما از آن ها استفاده کرده است؛ چون از طرد شدن یا شنیدن جواب سربالا می ترسیم. تا کی قرار است به خاطر واکنش های منفی دیگران در حبابی که اطراف خود درست کرده ایم محبوس باشیم و با دنیا اطراف قطع ارتباط کنیم؟ خیلی از آدم های موفق اطراف ما به خاطر ارتباطاتشان به جایگاه بالایی دست یافته اند حتی وقتی که می دانستند ممکن است دیگران دست رد سینه آن ها بزنند و مکالماتشان به هیچ جا نرسد. به هر حال این افراد ریسک شکستن یخ دیگران را پذیرفته اند!

در جلسات رسمی و محیط های تازه ای که افراد غریبه اطراف شما هستند سکوت ممتد و خسته کننده ای که حاکم می شود خود بهانه خوبی است تا آشنایی با دیگران را از سر بگیریم. اما این آشنایی و یخ شکنی فنون خاص خود را دارد. فنونی که اگر محتاطانه برخورد نکنیم و از مرزها و خط قرمز ها عبور کنیم ممکن است منجر به دلخوری شود.

در مطلبی که پیش روی شما قرار دارد تجربیاتمان را که پیرامون شکستن یخ دیگران و باز کردن سر صحبت در جلسات رسمی به دست آورده ایم در اختیارتان قرار داده ایم.

ترفند های شکستن یخ دیگران در جلسات

شکستن یخ دیگران فواید بسیاری دارد. مهم تر از همه تغییر مسیر فکری شما و شکل گیری یک گروه فکری جدید است که می تواند شما و اهدافتان را هدایت کند. افراد خجالتی و سردمزاج معمولا آغاز کننده بحث نیستند اما قطعا ایده های تازه ای دارند که باید با ترفند های خاص آن ها را استخراج کنیم. پس قطعا در هر جلسه رسمی به یک یخ شکن ماهر نیاز داریم تا یخ افراد را از بین ببرد و گرما و صمیمت بین آن ها را بیش تر کند.

ترفند های شکستن یخ دیگران در جلسات

اولین دیدار آخرین و موثرترین دیدار است!

به مفهوم یخ شکنی مثل واقعیت آن نگاه کنید. وقتی که یخ شکسته می شود هیچ راهی برای ترمیم آن وجود ندارد و یخ هرگز بعد از در هم شکستن خود به خود تبدیل به یخ اولیه نخواهد شد. در تکنیک یخ شکنی هم دقیقا همین اتفاق می افتد. شما با کسی رو به رو هستید که فقط و فقط یک بار فرصت صحبت کردن با او را پیدا می کنید. بنابراین ابتدا به ساکن باید با سریع ترین راه های جلب اعتماد دیگران با بهره گیری از فن بیان خودتان را به مخاطب نزدیک کنید تا تعامل اولیه شکل گیرد.

هر مرحله که پیش می روید باید به خاطر داشته باشید که این فرصت فقط و فقط یک بار پیش آمده است. ممکن است به دلیل عدم آمادگی خود شما در این ورطه غرق شوید!

اما چه طور یک یخ شکن واقعی در بحث ها شویم؟

سوال پرسیدن یک فرصت است!

شروع کلاس راس ساعت هشت صبح برای همه زجرآور است. در دوران تحصیل به یاد دارم که چه قدر صحبت های اساتید اول صبح مثل یک نوا خواب آور کسالت و خواب آلودگی سر صبح را بیش تر می کرد. اما برخی از استادها زیرک تر بودند و همیشه هوشمندانه تر عمل می کردند. مثلا اول صبح را با یک میز گرد دانشجویی آغاز می کردند و به جز مرور دروس جلسات قبل به همفکری و نظرسنجی می پرداختند. با این ترفند در کم تر از نیم ساعت همه سرحال و شاداب بودند.

ترفند های شکستن یخ دیگران در جلسات

شما هم می توانید از سوال پرسیدن به عنوان یک فرصت استفاده کنید. در حالی که آغاز فرآیند شکستن یخ دیگران باید با بحث های روزمره و عمومی نظیر آب و هوا، شرایط برگزاری یک جلسه یا موضوعاتی که هر دو طرف تا حدی از آن آگاهی دارند آغاز شود. آیا مکان برگزاری جلسه مناسب است؟ ساعت شروع یا احیانا تاخیر در برگزاری آن باعث ناراحتی شما شده است؟ شما تنها نماینده رسمی کسب وکار خود در این جلسه هستید؟ و…

سوالات ساده تر و پیش پاافتاده تری هم وجود دارد. مثلا اگر مکان برگزاری جلسه نسبت به دفعه قبل عوض شده است، شما در پیدا کردن آدرس جدید با مشکل رو به رو شده اید و گم شدنتان در محدوده محل برگزاری جلسه دردسر بزرگی بوده است می توانید از دیگران برای آشنایی بهتر سوال کنید. به این ترتیب بار دیگر گم نخواهید شد و  یخ بین شما و دیگران هم می شکند!

این بار سخت قضاوت کنید!

با این که همواره توصیه می شود از قضاوت بی مورد و خودسرانه دیگران و اطرافیان خود بپرهیزیم اما برای باز کردن سر صحبت و شروع یک مکالمه کوتاه لازم است قضاوت کننده سختی باشید! به قضاوت افراد بپردازید و سعی کنید نظر خود را درباره همه چیز با مخاطب خود در میان بگذارید. به این روش دیگران را برای صحبت کردن تحریک کرده اید. قضاوت معمولا شکایات و تعامل افراد را به دنبال دارد.

ترفند های شکستن یخ دیگران در جلسات

جایی برای شوخی بگذارید

اگر با ترفندهای استفاده از طنز در سخنرانی آشنا باشید حتی وقتی که یک نفر مخاطب شما باشد می دانید چه طور باید از باب شوخی وارد شوید. فرض کنید قرار است در یک مجمع عمومی مربوط به ارگان دولتی سخنرانی کنید. اگر این جلسه مربوط به مطالبات کارمندان و کارگرانی است که مدت ها حق و حقوق خود را دریافت نکرده اند شاید با یک شوخی ساده با مسئولان و تلنگر زدن به آن ها برای برای پرداخت حقوق معوقه کارمندان بتوان یخ بین شنوندگان و خودتان را شکست.

اتفاقات مشابه را تعریف کنید

گاهی اتفاقات مشابه و جالبی رخ می دهد که واقعا ارزش تعریف کردن دارند. مثلا اگر می بینید سخنران دقیقا همان سخنانی را که قبلا در یک جلسه دیگر مطرح کرده است و همچنان تکراری حرف می زند چرا این حس و حال خود را مخفی کنید و با بقیه در میان نگذارید؟!

ترفند های شکستن یخ دیگران در جلسات

خیلی بی مقدمه بحث را شروع کنید و مثلا همین اتفاق مشابه را تعریف کنید.

تعصب دیگران را مورد هدف قرار دهید!

همه انسان های روی کره خاکی حداقل نسبت به یک چیز تعصب دارند و در مقابل این تعصب هم واکنش نشان می دهند. محل زندگی، رشته تحصیلی، گرایش و اعتقادات از جمله تعصبات افراد هستند و کافی است کوچک ترین دیدگاهی در ارتباط با این تعصبات( با نهایت احترام) مطرح شود تا واکنش های متعددی از افراد شاهد باشیم.

برای شروع بحث و به اصطلاح شکستن یخ دیگران درباره رشته تحصیلی صحبت کنید. مثلا این رشته بازار کار هم دارد؟ تخلفات صورت گرفته در این رشته بسیار است. موافق هستید؟

خودتان را متفاوت معرفی کنید

شکستن یخ دیگران همیشه مربوط به جلسات کاری نیست. مثلا کلاس درس هم یک جلسه مهم رسمی است که نیاز دارد جدی گرفته شود و برای تعامل بهتر با دانش آموزان یا دانشجویان سر صحبت باز شود. یکی از راه های کلیدی برای گرم گرفتن با دانشجویان معرفی خود در ابتدا کلاس است. مثلا روز اول که با آن ها دیدار می کنید به جای این که خودتان را به شیوه معمول معرفی کنید از پروژکتور یا تخته کلاس استفاده کنید. هر آن چه که بسیاری از دانشجویان ممکن است درباره دانستن آن کنجکاوی کنند بنویسید و خودتان را خلاص کنید!

ترفند های شکستن یخ دیگران در جلسات

همین روش گام اول است برای شروع دوستی و ارتباطی نزدیک با دانش آموزان. با این ترفند همه متوجه می شوند که شما مدرس به روزشده ای هستید که با بقیه تفاوت دارید. یادگیری اصول اولیه آموزش سخنرانی و فن بیان در این زمینه به شما کمک زیادی خواهد کرد.

mm
6 Comments
  1. سپید 1 year ago

    ممنون استاد خیلی خوب بود

    1. درود بر شما

  2. سهراب 1 year ago

    اسم جالبی داره یخ شکنی

    1. سپاس فراوان

  3. تو زمینه ای که فعالیت میکنید جزو
    بهترین سایت ها هستید.

    1. mm
      جواد غفاری 4 months ago

      ممنون از لطفتون

نظر خود را بنویسید

 

Logged in as جواد غفاریLog out?


7 شاخصه صدا که هر سخنور موفقی باید در خود جستجو کند

پیچ رادیو را باز می کنیم، موج را روی کانال مورد علاقه و همیشگی تنظیم می نماییم و منتظر می مانیم. تنها چند صدم ثانیه طول می کشد تا این انتظار به یک لذت تازه و دل انگیز تبدیل می شود. لذتی که به محض انتشار صدای گوینده رادیو در فضای ماشین شروع شده و تا جایی ادامه می یابد که دیگر دل کَندن از ماشین برایمان دشوار می شود! دور و اطراف ما پر است از این آدم های خوش صدایی که با نوای مخملیشان دلربایی می کنند و عقل و هوش شنونده را از او می گیرند. فکر می کنید چه چیزی باعث می شود صدای بعضی از ما تا این حد شنیدنی، گرم و دلنشین باشد یا به عبارت ساده تر مهم ترین مواردی که به عنوان شاخصه صدا در شکل گیری کیفیت آن نقش دارند چیست؟

همه ما با تاثیرات چشمگیر صدا در روابط روزمره و موقعیت های شغلی آشنا هستیم. برای اوپراتورهای تلفن، فروشندگان، بازاریابان، مشاوران، فعالان حوزه پزشکی، سخنرانان، معلمان و اساتید و خلاصه هر نوع شغل و حرفه ای، صدا به عنوان یکی از اعضای موثر در جذب مخاطب حرف اول و آخر را می زند. اما صدای همه مردان و زنان از نظر کیفی برابر نیست و در این بین برتری های زیادی نسبت به یکدیگر وجود دارد.

اگر شما هم می‌خواهید به جرگه خوش‌صداترین سخنوران چه در روابط فردی و چه در روابط حرفه ای و اجتماعی خود بپیوندید و صدایی نرم و مخملی و بدون خط و خش (!) داشته باشید بد نیست به نسخه امروز دانشگاه زندگی توجه کنید.

معرفی 7 شاخصه صدا در سخنوری و سخنرانی

جای بسی خوشحالی است که صدا نظیر سایر فاکتورهای خدادادی افراد مثل قد یا سایر ویژگی های ظاهری ثابت نیست و با ترفندهای متعددی می توان صدا را از آن چه که هست صد برابر ارتقا دارد! مثلا هر سخنور قادر است با راه و روش های اصولی تقلید فن بیان بزرگان هنگام صحبت کردن، به تدریح با شیوه بیان آن ها خود را سازگار کرده و صدایش را به سمت آن ها متمایل سازد. یا این که یک گوینده رادیو می تواند با ترفندهای کلیدی برای کلفت کردن یا بم کردن صدا، صدای واقعی خود را از آن چه که هست بهتر نشان دهد.

معرفی 10 شاخصه صدا در سخنوری و سخنرانی

برخی از شاخصه هایی که در ادامه بررسی می کنیم، از جمله مهم ترین ویژگی یا شاخصه صدا هستند که هر سخنران، سخنور یا به طور کلی هر فردی که در امور روزمره خود بیشتر به استفاده از زبان و صدا وابسته است باید در خود جستجو کرده و ارتقا دهد.

زیر و بمی صدا

هنگام حرف زدن در موقعیت های مختلف، خصوصا موقعیت های شغلی که قرار است فراز و فرودها در طول حرف زدن مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد زیر و بمی صدا اهمیت بسیار دارد. منظور از زیر و بمی صدا همان ارتفاع صدای ما یا در واقع تلاش ما برای بلندتر حرف زدن بدون فریاد است. تارهای صوتی خود را به مثابه یک گیتار در نظر بگیرید. هر چه قدر که تارهای این گیتار بیشتر به لرزش درآید صدای شما زیرتر و احتمالا بدون آن گرفتگی خاصی که در صدای بم شنیده می شود به گوش مخاطب خواهد رسید. زمانی که این تارها با کندی و با دفعات کم تری مرتعش شوند صدا بم تر و بم تر خواهد شد.

این زیر و بمی صدا در برخی از زبان ها از جمله زبان بین المللی انگلیسی اهمیت زیادی دارد. مثلا گوینده با این بالا و پایین کردن ارتفاع می تواند روی بخش های مختلف یا سیلاب های یک کلمه استرس بیشتری ایجاد کرده و به این شکل تاکید خود را نشان دهد. ما نیز در زبان فارسی می توانیم از زیر و بمی به عنوان یک شاخصه صدا احساساتمان را بروز دهیم.

معرفی 10 شاخصه صدا در سخنوری و سخنرانی

تُن یا لحن صدا

در هر حالتی همه ما نیازمند تنظیم تن یا لحن صدای خود هستیم. در برخی از منابع تن صدا را درجه صدا یا همان بلندی و کوتاهی صدا در نظر می گیرند. به هر حال مقصود ما در اینجا تنظیم الحان می باشد. مثلا در مواقعی که مجبور هستیم با تن مکالمات روزمره یعنی به همان حالت عادی صحبت کنیم، در مواقع خاص دیگر نیز مجبور هستیم تن صدای خود را آهنگین کنیم. این تغییرات را به خوبی زمان دیدن فیلم متوجه می شویم. مثلا با تغییر سکانس ها می توانیم این تغییر الحان را بهتر احساس نماییم. حالا همین لحن را با زمانی که مشغول دیدن یک کارتون هستید مقایسه نمایید.

حجم صدا

قدرت یک صدا، یه به زبان حجم و بلندی آن که بتواند همه را متوجه خود سازد یک فاکتور اساسی در ارزیابی شاخصه صدا افراد است. تنظیم تعادل بین حجم صدا و موقعیتی که در آن قرار گرفته اید هنری است که کم تری سخنران یا سخنوری از آن برخوردار است. گاهی زیادی بلند حرف زدن یا حجم داده به صدا باعث می شود دیگران ما را بی ادب تلقی کنند. گاهی هم آرام صحبت کردن و عدم بهره وری از تمام توانایی یا قدرت موجود در صدا باعث بروز سوتفاهم هایی می شود.

معرفی 10 شاخصه صدا در سخنوری و سخنرانی

بازیگری صدا

آن چه یک سخنور را از یک هنرمند متمایز می کند ابزاری است که با استفاده از آن به هنرپیشگی می پردازد. به زبان دیگر سخنور از استعداد صدای خود استفاده می کند و این صدا او می باشد که قرار است در مقابل مخاطب بازیگری یا هنرپیشگی کند. تریلر فیلم ها، صدایی که قرار است بخشی از یک کتاب صوتی را به تصویر بکشد و صدایی که می خواهد بیانگر اهداف پشت یک تبلیغ پرهزینه باشد باید دارای خصلت بازیگری یا act باشد. به همین دلیل بازیگری را یک شاخصه صدا در افراد حرفه ای به شمار می آورند.

تلفظ های بی عیب و نقص

یکی از مواردی که به صورت غیرمستقیم کیفیت صدا را از خود متاثر می سازد تلفظ های بی عیب و نقص می باشد. برای همه ما پیش آمده است؛ مثلا وقتی قرار است یک کلمه سخت یا ناآشنا را چند بار تلفظ کنیم مکث می کنیم و حتی صدایمان آرام تر از همیشه خواهد شد.

معرفی 10 شاخصه صدا در سخنوری و سخنرانی

تلفظ درست کلمات از ملزومات کار هر سخنور برای استفاده تمام و کمال از تمام ظرفیت های صدا است.

مکث و وقفه های مداوم

یکی از نویسندگان طنز آمریکایی می گوید: کلمه و واژه مناسب و درست ممکن است نافذ و موثر باشد، اما هیچ کلمه و واژه ای موثرتر از یک لحظه سکوت ، مناسب و بجا نیست! قبلا درباره اهمیت مکث در سخنرانی صحبت کردیم؛ اما تا کنون مکث و وقفه های مداوم را به عنوان شاخصه صدا بررسی نکرده بودیم.

مکث یکی از خاصیت های صدای واضح و فن بیان صریحی است که قرار است مخاطب دیگران باشد.

معرفی 10 شاخصه صدا در سخنوری و سخنرانی

پالایش صدا

هیچ کس 100 درصد نمی تواند وقتی که پشت میکروفون می ایستد دقیقا همان کسی باشد که در مخیله خود تصور می کرده است. کیفیت و انعطاف پذیری دو شاخصه صدا هستند که به گوینده امکان تغییرات گاه به گاه را می دهند.

از جمله هفت گنجی که باعث می شود گوینده دوست داشتنی تری به نظر برسیم پالودن صدا قبل از حرف زدن می باشد. اما تکنیک های مختلفی برای این پالایش و آماده سازی وجود دارد. در کنار تکنیک های مراقبت از تارهای صوتی می توانید از معجون های مختلف استفاده کنید و حتما تحت نظر پزشک از ویتامین های مختلف نیز مصرف نمایید.

آموزش سخنرانی را کلیک کنید